رمان عاشقانه ایرانی
تب دلهره
150,000 تومان
این بار کج لبخند میزنه و من بیشک دوست دارم که این لحظه رو توی گینس ثبت کنم و تا ابد تاریخ امروز به یادم بمونه. امروز چقدر غروب قشنگتر و این بزرگراه چقدر جذاب تره ..... اصلا آسفالت کف این خیابون به دل میشینه و چقدر بوق ماشینای در حال گذر از کنارمون شبیه بهترین قطعهی یه سمفونی عاشقانهس!!!...
انار
275,000 تومان
خندهی بلند و شادی کردم...شادتر از هر زمان دیگهای... سالهای زیادی از سربالایی پر از خاک و سنگلاخی رد شده بودیم. عرقریزان و خسته... و حالا سرپائینی این زندگی دقیقا بین گلهای کاغذی بنفش رنگ شروع شده بود...به رنگ گلهایی که سالهای کودکی و نوجوونی ما رو شاهد بودن... صورتم را با دستهایش گرفت، محکم و پر اطمینان... انگار اون...
من غلام قمرم
300,000 تومان
روزگاری نزهت السلطنه بودم، از تیر و طایفه قجر. آقاجانم اصرار داشت نامم را کامل بخوانند. نه به خاطر خط و ربطمان با نسلی که به شاهان میرسید، که درباره بدیع همین قدر حساس بود؛ بديع السلطنه! انگار با آن لقب سنگین پشت اسممان، نازدانگی ما را جار میزد!
دوران بیمهری
350,000 تومان
شیطنت که نبود... حرف دل بود! چرا فرار؟ چطور بعضی شبها... بعضی صداها... بعضی آدمها مثل نسیمی میشینن کنج دل؟ چطور میشه که یک دفعه خیلی ناگهانی خالی میشی؟ چطور میشه که غمها همه باهم میرن و برق شادی توی دلت نور میندازه؟ خودمم نمیدونم... ولی همین لحظه... همین حالا، پشت هر ناز، پشت هر نیاز، من غمهامو بدرقه کردم،...
توبهی گرگ
95,000 تومان
شتابزده خود را به کنار ساحل رساند. عصبی و هراسان بهسوی دریا رفت، موجهای خروشان با شتاب مچ پاهایش را در بر گرفتند، دستهایش لرزش خفیف داشتند اما مگر در برابر لرز از دست دادن لیلیاش، مهم بود؟ دریای بیکران وسعتش به بزرگی قلب لیلیاش بود. آخ لیلی لیلی جانش کجا بود؟ تپشهای قلبش دوتا یکی میزد... فقط خدا میتوانست...
کلاف
290,000 تومان
زندگی داشت راه خودش را میرفت و ما را هم با خود میبرد. هرچند همیشه روی دور بود و این ما بودیم که گاهی از مدارش خارج میشدیم. چه خوب که رها نشده بودیم که با همهی سختیها و تلخیها هنوز دستهایمان را ول نکرده بود. میان این گردشها، در این رفت و آمدها عوض شده بودیم همهمان تغییر میکردیم...
زخم بر زخم
80,000 تومان
آن روزها خودم را دخترک دست فروش و گدایی میدانستم که قلبش را کف دستش گرفته بود و به هرکسی که میرسید، ذرهای آرامش را گدایی میکرد. تمام جانم را وسط گذاشته بودم برای ذرهای آرامش. اما افسوس که مثل دخترک گل فروش؛ کسی خريدار گلهایم نبود و تمامش زير آفتاب پژمرده شده بودند. دختری که بین زندگی خواهر و...
نتهای چوبی
390,000 تومان
چه کسی گفته آدمها می توانند زیر هر باری دوام بیاورند؟! این مزخرفات، چيه؟ کی این تخم لق را شکست در دهانمان؟ چه کسی گفت محکم باش! نلرز! نشکن! فرو نریز! نشدنی است... همهاش چرت است و یاوه! وقت شکستن که برسند آن چنان می شکنی که صدای ترق و ترق استخوانها تا ابد در خاطره میماند. برای من یکی...
لیلیوار
73,000 تومان
همهی ما اینو خوب میدونیم که چرا خیلی از آدمها معتاد مواد مخدر و مشروبات الکلی میشن.. این مواد بهشون کمک میکنه تا حس بهتری از زندگی داشته باشن... یه حس موقتی، اما کاذب و دروغ.. در واقع با مصرف این مواد یه جورایی به خودشون دروغ میگن که همه چیز خوب و درسته... اما وقتی تاثیر این مواد از...
بازیگر
260,000 تومان
همهی انسانها شبيه به هم زندگی نمیکنند. یکی بازیگر نقشی است که خودش انتخاب میکند و دیگری بازیگر نقشی میشود که بقیه از او انتظار دارند! نهال هویدا دختر بلند نظر و بیپروایی است که با طبقه اجتماعی خود توانایی برقراری ارتباط ندارد. او برای نجات زندگی خودش و خانوادهی متعصبش، مسیر زندگیش را در دنیایی متفاوت با دنیای خود...
اندوه ماهی
230,000 تومان
خاطرات میتواند باعث مرگ تدریجی آدمها شود اگر رهایشان نکنی. من سخت تلاش کرده بودم خاطراتم را چه تلخ، چه شیرین فراموش کنم. خاطرات گذشته تلخ آدمها مثل یک باتلاق چسبناک و سیاه است، نوک پایت را هم که کنارش بگذاری تا به خودت بجنبی تا خرخره درش فرو رفتی و ممکن است در میانشان خفه شوی...
دلسپرده
80,000 تومان
نگاهمو به چهرهی مهربون مادرم که زیر فشار این سالها شکسته شده بود دوختم. عشق و شادی رو در عمق نگاهش میشد به وضوح دید. نگاه از مادرم گرفتم و به آبتین دوختم. حضور آرام بخش آبتین به همهی ما زندگی دوباره بخشیده بود. نگاههای عاشقش به مادرم هنوز هم رنگ تازهای داشت. هنوز هم بعد از این همه سال...
مثل هیچ شب
85,000 تومان
نگاهش از چشمانم گریخت. به کف زمین افتاد. از کفش تا لباسم و موهایم. فکر کردم غیر از خودش کسی نیست که توجهش اینگونه مرا به وجد آورد. انگار خدا تمام مواهبشو در تو جمع کرده و هیچی رو ازت دریغ نکرده. انقدر در این جمله هیجان جمع شده بود که آدرنالین خونم را بالا برد.
آینهای برابر آینهات میگذارم
550,000 تومان
مرد جوان به خاطر کار، از امریکا راهی ایران می شود؛ اما در خلال کار، تصمیم میگیرد دنبال بهانهای باشد که مادرش را بعد از بیست و پنج سال به ایران برگرداند، بهانهای که هم به گذشتهی مادرش مربوط میشود و هم احساسات او را درگیر دختری میکند که…
بندهای رنگی
85,000 تومان
بندهای رنگی روایت دو خانواده در شرایطی متفاوت است که درنهایت نقاط مشترکی با هم دارند. بندهای رنگی قصه دختری است که شانههای نحیفش را با اقتدار، زیر بار مسئولیتهای خانه و خانواده، محکم نگه داشته و مردی جوان که در سکوت به کار و بار خودش میرسد. در این میان سوءتفاهماتی آنها را به هم نزدیک میکند تا جایی...
مه جبین
480,000 تومان
در حالی که قهقهه می زد، انگشتان ظریفش را روی دست مه جبین گذاشت و چشمک زد. - امشب فهمیدم یه دیوونه ی واقعی هستی دختر. نترسیدی کار دستت بده؟ بیچاره رو بدجور سنگ رو یخ کردی. چشمانش از شدت خنده های مستانه به اشک نشسته بود. روی صندلی پایه بلند فلزی تکان میخورد. کنترلی روی صدایش نداشت. - حقش...
جانان من
52,000 تومان
گرمای فوق العادهایی از حرفهایش زیر پوستم خزید. صدایم را در گلو خفه و سکوت را جانشین هر صحبت دیگری کردم. ترسیدم حرفی بزنم و باز میان همان گردابی بیفتم که خلاصی از آن روزگاری جانم را به لبم رسانده بود، نه ! من دور هر احساس و عواطفی را قلم گرفته بودم و مدتها پیش قلبم را با تمام...
کوچههای بی سایه
285,000 تومان
بگذار بیشتر از یک ناشناس، یک غریبه شاید به قواره کلماتی که از چشمانت می خوانم و حرف های ناگفته در سینه ات، بشناسمت. بگذار تا همچون یک همراه، یک همسفر که سخت اعتماد میکند و دل می بازد، همراهی ات کنم و اعتمادت را جلب نمایم. میدانم از جایی آمدهای پر از دلشوره های هر روزه پر از زن...
سایه
65,000 تومان
سایه به دلیل سختی هایی که بخاطر جنون مادرش و از دست دادن خواهرش کشیده، دختری سرشار از عقده و کینه است. م پدرش رضا که از عشیره زاده است. او عاشق مادرش جانان که دختر یکی از تاجرهای تهرانی است می شود و آنها باهم ازدواج میکندد، ولی قوانين عشيره زندگی مشترکشان را دچار مشکل می کند و همین...
یواشکی
300,000 تومان
باید آخرین خاطراتم خانمانه درذهنش ثبت می شد، هیچ وقت فکر نمی کردم وقتی برسد که حاضر باشم داوطلبانه، خانم بودنهای طاقت فرسا را سرلوحهی زندگی ام قرار دهم نفسی گرفتم و دزدکی نگاهش کردم. سرش زیر بود و داشت با استکان چایش که توی نعلبکی دست نخورده مانده بود، بازی می کرد استکان کمر باریک با حرکت دست خود...
درنده تاریکی
180,000 تومان
دست هام وحشیانه دور یقه ام حلقه شدن و لباس رو پاره کردم، شوکه به تصویر خودم در آینه خیره شدم. خراش ها و کبودی های ذره ذره محو می شدن، هر جای زخمی گر می گرفت و به خودی خود ناپدید میشد. چه بلایی داشت سرم میومد؟ درد مثل اهنی گداخته توی سرم پیچید اونقدر شدید که بی اختیار...
اوراکل
850,000 تومان
اوراکل یا پیشگو .. پیشگوی زندگی من حکم داد به گناهکاریام. ولی من بی گناه، صبور نیستم. قرار نیست پایم تا پای چوبه دار کشیده شود و بمانم منتظر اینکه بالای دار نروم. من می روم ولی یک روز با اثبات بی گناهیام برمی گردم. من میجنگم و تن به حبس نمیدهم. اما آیا واقعا بی گناهم ؟
رایحه ممنوع
400,000 تومان
من فقط یک "مرد" می شناختم که رخت عوض می کرد، پشت این چهره و گاهی پشت آن چهره می نشست.... گاهی نقاب یک استاد به چهره می زد و گاهی در قالب صمیمی ترین دوست خانوادگی ام ظاهر می شد.... گاهی به اندازهی دوست پسرم نزدیکم می شد و گاهی زمین و زمان را در قالب پدر برایم تباه...
زیر سایه درخت توت
330,000 تومان
من خیره شده بودم به قالیچه ای روی دیوار با گل های ریز و زمینه ی آبی درباری ، که عجیب به چشمم آشنا می اومد. به بخشی از کودکی های من پر بود از طرح و نقش ها، کنارش ایستادم و دست کشیدم روی نخ های ابریشمیش. خودم رو دیدم با عروسکی که بابا تازه برام خریده بود. پنج...