سبد خرید

مثل هیچ شب

ناشر : پرسماندسته: , , ,
موجودی: موجود در انبار

85,000 تومان

نگاهش از چشمانم گریخت. به کف زمین افتاد. از کفش تا لباسم و موهایم. فکر کردم غیر از خودش کسی نیست که توجهش اینگونه مرا به وجد آورد. انگار خدا تمام مواهبشو در تو جمع کرده و هیچی رو ازت دریغ نکرده. انقدر در این جمله هیجان جمع شده بود که آدرنالین خونم را بالا برد.

تعداد:
مقایسه



مثل هیچ شب

– نمی‌تونم بفهممت هیچ تمایلی هم به ادامه این وضعیت ندارم. ترجیح می‌دم دیگه نبینمت.
– این بی رحمانست.این یه تصمیم بی رحمانست و تو نمی‌تونی…
– کات کات کات
دستم با خشم به کمرم قفل شد.
_ اوه ه ه… خدای من!
از جمع فاصله گرفتم. صدایم بالاتر رفته بود.
– خب به من چه؟! نمی‌تونم.. یعنی اون نمی‌تونه حسش رو به من انتقال بده. نمی‌تونه باباجان نمی‌تونه.
صدایم بالاتر رفته بود. _نمی‌تونه اه…
از گروه دورتر شدم؛ صدای یغما از فاصله نه چندان دور به گوشم رسید؛
– کجا میری؟
بطری آب را سر کشیدم:
– دنبال سایه
– پیدا نمی‎کنی
مشخص بود دنبالم می‎آید البته که می‌خواست غرولند کند. هوا داغ و نفس گیر بود. نفس کشیدن هم به اجبار. بعید بود بتوانم غرولندهای یغما را تحمل کنم!بعید بود.
بالاخره رسیده بود. در حالی که روی زمین ولو شدم بطری آب را سر کشیدم. یغما هم آمد و با چشمانی که از خشم شلاقم می‌زد برگه ای را به سمتم پرت کرد. برگه روی هوا رقصان روی پاهایم افتاد و در این حال یغما پرخاشگرانه گفت:
– انصرافتو بنویس.
دستش را در جیبش فرو برد یک دور کوتاه چرخید شلوارش را بالا کشید بالا کشیدن شلوار هم که دیگر از عادت های کاری اش شده بود در حقیقت زمانی که این عادت را انجام می‌داد دو حالت داشت یا بسیار جدی بود یا به شدت خشمگین!!

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

سال چاپ

1399

تعداد صفحات

412

زبان

موضوع

,

شابک

9786001873287

وزن

468

جنس کاغذ

,

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “مثل هیچ شب”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...