اندوه باکره
معرفی کتاب اندوه باکره:
اندوه باکره مستندیست که برای آرزوهای برباد رفتهی دختران نوجوانی ساخته می شود که لباس عروس بر تن کوچکشان آهسته میگرید.
این قصه؛ داستانِ کودکان به جا مانده از مادرانیست که به جای در آغوش گرفتن عروسکها، بازی با همسالان و پرسه زدن در رویاها، غریقی میشوند در دنیای بزرگسالی. پیش از آنکه شنا کردن بیاموزند.
قسمتی از کتاب اندوه باکره:
دامن بلند پرچین و دنباله دار لباس عروس روی زمین کشیده و نیم دوری دور خودش چرخیده بود. زیر باد پنکه ای که لک و لک کنان یک نیم دایره ی فر ضی را می رفت و بر می گشت تورهای سفید دوخته شده به چین های دامن بی قرار تکان می خوردند. یحیی چمباتمه زده بود جایی نزدیک لباس و از دالان تاریکی که یکی از پیچ های دامن ایجاد کرده بود ماشین کوچک قرمز رنگش را عبور میداد. حواسش بود سر و صدا نکند تا خانم فرهادی کلافه نشود.
خصوصا که ظهر گرمی بود و عرق در چین های گوشتالود غبغب خانم راه گرفته و بیشتر از همیشه بی قرارش می کرد. یک صندلی آنطرف تر مادرش نشسته بود. در یک روسری سبز با دسته های بلند که محکم زیر حلقش گره زده بود. مثل خانم فرهادی چاق نبود و غبغب نداشت. برعکس آنقدر ظریف و کوچک جثه بود که صورتش میان روسری و صدایش j لایه هایش گم شده بود. خانم فرهادی “دختر “می زد و هیچوقت عادت نداشت سلیمه را به اسمش صدا بزند…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.