سبد خرید

بازوان چیره یک مرد

ناشر : علیدسته: , , ,
موجودی: ناموجود

90,000 تومان

موبایلش را روی داشبورد پرت کرد، به چشمانم خیره شد و گفت برو خونه، قرار بود حرف بزنیم. سری به دو طرف تکان داد: خسته و ذهنم یاری نمی کنه. دروغ می گفت! اطمینان داشتم. با مکث کوتاهی گفتم: باشه … شب بخیر. پیاده شدم. حرفی نزد. قبل از رسیدن به در، شنیدم که از اتومبیل پیاده شد لبخند کمرنگی روی لبهایم شکل گرفت. کلید را در قفل چرخاندم. چرخیدم جعبه گل میان دستش بودو مضطرب به نظر می رسید. تارا.من….هیچی فقط این رو بگیر. امشب زیاده روی کردم و اگه حرفی بزنم فقط اوضاع رو خراب می کنم پس این برای توئه.. جعبه را تقریبا میان دستام پرتاب کرد و دور شد.
 

ناموجود

می‌توانید ایمیل خود را وارد کنید تا از موجود شدن این محصول بصورت خودکار آگاه گردید.

مقایسه




بازوان چیره یک مرد

صدای زنگ بلند موبایل و حس لرزش قوی و طولانی اش، گزینه ی خیلی جالبی برای بیدار شدن از خواب نبود. تكان سختی خورده و با چشمان بسته، صاف روی تخت نشستم. خنکی ملحفه ها در صبح گرم اوایل شهریور ماه حسرت برانگیز بود و من به جای غلت زدنی سرخوشانه میان شان، در حال به هم ریختن و… موبایلم را پیدا کردم و به نام «رادین شامخ» چشم غره رفتم. با ذهن خواب زده ام هیچ دلیل موجهی برای تماس ساعت هفت و بیست و چهار دقیقهی روز پنج شنبه اش، پیدا نمی کردم. با برقراری ارتباط صاف روی تخت دراز کشیدم. هیچ تلاشی برای پنهان کردن گرفتگی و خوبالودگی صدایم انجام ندادم. بالاخره باید متوجه می شد، صبح روز تعطیل، زمان استراحت است
– خانم زندی! خوابید؟ در خود جمع شده و چشمانم را بستم. چند روز سخت و طولانی را پشت سر گذاشته و به شدت خود را لایق آخر هفته ای آرام و یکنواخت و شاید حتی کمی کسالت آور می دانستم. با مکث کوتاهی ادامه داد: من فکر می کردم الان دفتریدا تماس گرفتم بگم تا ده دقیقه ی دیگه خودم رو می رسونم. پنج شنبه ، په شهریور ماه، دفتر، جلسه، سرمایه ، حشمتی؟ چشمانم تا آخرین درجه گشاد شد. وای! امکان نداشت، همزمان با خیز برداشتن و بلند شدن از تخت گفتم: من تا نیم… ملحفه میان پاهایم در هم پیچیا.، تعادلم را از دست داده و…
اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

نوع جلد

قطع

نوبت چاپ

سال چاپ

1398

تعداد صفحات

زبان

موضوع

شابک

وزن

جنس کاغذ

,

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “بازوان چیره یک مرد”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...

نوروز پیروز

سال نو و نوروز را خدمت فرهیختگان گرامی شادباش عرض می‌کنیم.
به اطلاع می‌رسانیم، آخرین روز دریافت سفارش‌ها ۲۶ اسفندماه ۱۴۰۲ خواهد بود و سفارش‌های ثبت شده

بعد از این تاریخ پس از کنترل موجودی از تاریخ ۱۴ فروردین ۱۴۰۳ ارسال خواهند شد.
آرزوی سالی پر از شادی و سلامتی برای همه داریم.
با سپاس.

کامک کتاب