آوا
معرفی کتاب آوا:
دختری که قربانی اشتباه و زیاد خواهی مادرش میشود و حتی تا پای تباه کردن زندگی هم پیش می رود . آرزوی خوانندگی ومدلینگ شدن و شهرت، رویایی که همهی زندگیش را دستخوش طوفانی میکند.
قسمتی از کتاب آوا:
سرم رابالا میگیرم،نفس پرصدایم را بیرون میدهم. پاهای بیحسم را جمع میکند و فرو میروم درون مبل خیره به صفحهی تلویزیون میشوم، صحنهی رمانتیک قهرمانان سریال ترکیهای به غم چمبره زده بردلم دامن میزند. چرا سهم من دراین دنیا واز این زندگی باید این باشد؟
سوزش سر معدهام و دل پیچه امانم را بریده، اما نای تکان خوردن را هم ندارم. اصلا حوصلهی کاری را ندارم، دوست دارم، فقط بنشینم و غصه بخورم… آنقدر که درمیان همان غصهها جانم ته بکشد.
-چیه قمبرک زدی؟ زدین به تیپ وتاپ هم!
صدای دورگهی بم مرا از افکار درهمم جدا میکند. بغضم رافرو میخورم وبدون آنکه به صاحب صدا نگاهی کنم دوباره مشغول رویابافیهای خودم می شوم،تمام بدنم شده نبض، عصبی گوشهی ناخن شست بیچارهام را دردهان فرو میبرم و فکر میکنم… فکر وفکر…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.