سبد خرید

یلدای دلواپسی

ناشر : پرسماندسته: , ,
موجودی: موجود در انبار

75,000 تومان

صورتم داغ از حجم هیجان بود و گلوی متورمم راه نفس را سخت کرده بود. چنگی به یقهی مانتو انداختم و با سختی نفس تازه کردم. ونداد گرهی روسری را باز کرده بود و روی صورتم نم آبی پاشید. کف سالن سرد بود… دست زیر بازویم انداخت و بلندم کرد. هنوز هم باور نداشتم. دست های سحرم میان دستبند سرد و آهنی سخت در بند بود. صورتش خیس از اشک بود. انگار قفل را شکسته بود، انگار به قلبش اجازه داده بود عزاداری کند… از کنارم رد شد و با نگاه خندانی که میان اشک و حسرت داشت جان می داد، گفت: «ريحان حقش رو دادم. حق آزاری که لیلی رو داد، حق آزاری که …
تعداد:
مقایسه



یلدای دلواپسی

 

ملاقه را در دیگ چرخاندم و با تمام وجود بو کشیدم. مشامم پر شد از بویی خوش. همیشه بوی سبزی آش توی دلم یک شور و حال خاص به راه می انداخت، یک حس تازگی توی دلم مینشست و خوب بودن زندگی در وجودم جریان پیدا می کرد. خانم توکل لبخندی زد و گفت: بوش خیلی خوبه، منم دوست دارم. دستت درد نکنه، سبزی رو هم خوب خرد کردی آفرین.
خانم توکل مهربان ترین همسایه ای بود که تا به حال دیده بودم. در طول این سه سال که وظیفه ی سبزی خرد کردن به من سپرده شده بود همین جمله را تکرار می کرد و به من انرژی میداد که کارم بی نقص بوده. میدانست چه قدر اصرار کرده بودم که مادر خرد کردن سبزی آش را به من بسپارد. عاشق صدای خرد شدن سبزی زیر چاقو بودم و بوی خوشش.
محله ی ما شرق شهر قرار داشت و من به همه چیزش عادت کرده بودم. همسایه ها را به چشم عضوی از خانواده میدیدم. هرسال مثل امروز سر نذری آش همه به کمک می آمدند…
اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

سال چاپ

1398

تعداد صفحات

605

زبان

موضوع

شابک

9786001872433

وزن

613

جنس کاغذ

,

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “یلدای دلواپسی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...