خداشناسی از ابراهیم تاکنون
درباره نویسنده کرن آرمسترانگ:
کارن آرمسترانگ (Karen Armstrong) نویسنده کتاب خداشناسی از ابراهیم تاکنون، (زادهٔ ۱۹۴۴) نویسنده و پژوهشگر انگلیسیست که تاکنون دوازده کتاب درباره دینشناسی تطبیقی تألیف کردهاست.
وی به مدت ۷ سال راهبهای کاتولیک بوده سپس در ۱۹۶۹ در دانشگاه آکسفورد ادبیات کلاسیک و مدرن خوانده است. وی چندین برنامه تلویزیونی نیز درباره پولس رسول و تاریخ کلیسا تهیه کردهاست. او سپس به نوشتن کتابهایی در زمینه اندیشه دینی روی آورد در حالی که جهان نگری او بر آمده از بینش دینی مسیحی و خرد باوری غربی است. وی همواره کوشیده است به عنوان یک پژوهشگر به دینها بنگرد. به سخن دیگر تلاش آرمسترانگ این بوده تا بنیاد مشترک دینهای سامی را بیابد و میان آنان پلی بزند.
درباره کتاب خداشناسی از ابراهیم تاکنون:
در این کتاب کارن آرمسترانگ به شرح ماهیت خدا در سه دین توحیدی که ریشه همه آنها به حضرت ابراهیم میرسد پرداخته است. همچنین به چالشهایی اشاره میکند که در سه دین توحیدی و متون کتاب مقدس و عهد عتیق وجود دارد. کارن آرمسترانگ معتقد است علیرغم بحثهای متعدد، هنوز نظریهای رضایت بخشی عرضه نشده است که بتواند شرح دهد چرا بشر همواره با این چالش مواجه است که در کتاب مقدس تناقضهایی به چشم میخورد.
در حال حاضر، بررسی تاریخ ادیان حاکی از این است که موجودات بشر از ابعاد روحانی نیز برخوردارند؛ و دلایلی هم مبنی بر این استدلال که انسان هوشمند، انسان دینی است نیز وجود دارد و افراد بشر به محض اینکه به خصوصیات انسانی میرسند، به ستایش خداوند میپردازند. کارن آرمسترانگ در این کتاب، سعی میکند نشان دهد که تاریخ نمیتواند واقعیت خدا را که توصیف ناپذیر است بیان کند، بلکه فقط شیوه اندیشهای است که انسانها از زمان ابراهیم تا به امروز توانستهاند از طریق آن خدا را به تصویر دربیاورند.
قسمتی از کتاب خداشناسی از ابراهیم تاکنون:
در آغاز انسان خدایی آفرید که علت نخستین همه چیز و فرمانروای آسمان و زمین بود. این خدا به تصویر و نقش ونه خدمتگزارانی دین پیشه (priest) داشت. او فرادست تر از آن بود که آیینهای پیش پا افتادهي آدمی در خوراش باشند. با گذشت زمان مردم او را از یاد بردند. او چندان دور شده بود که مردم دیگر نمیخواستندش و سرانجام هم گفتند که او ناپدید شده است. این نظریه را پدر روحانی ویلهلم شمیت در سال ۱۹۱۲ در کتاب منشاء مفهوم خدا بیان میکند. به گمان شمیت، پیش از آن که آدمی خدایان بسیار را بپرستد به طرزی خام گونه تک خداپرست بوده است. در آغاز او فقط یک خداي برین را میشناخت که آفرینندهي جهان بود و از دور بر کردوکار آدمی نظارت میکرد.
بسیاری از مردم قبیلههای آفریقایی به خداي بالاسر (که گاه خدای آسمان نامیده می شود) باور دارند. آنان در نیایشها از خدا خواهش و درخواست میکنند و اعتقاد دارند که خدا مراقب شان است و کردارهای نارواشان را کیفر میدهد. با این همه، او از زندگی روزانهشان غایب است. آنان نه برای اش آیینی پرداختهاند و نه از او تصویری ساختهاند. مردم این قبیلهها میگویند که خدا وصف ناشدنی ست و نباید آلودهی دنیای آدمیان شود. پاری هم میگویند که او ناپدید شده است. به نظر انسان شناسان، این خدا چندان دور و بالانشین شده بوده که ارواح پایین دست تر و خدایان دستیاب تر جای اش را میگیرند. تئوری شمیت نیز میگوید که در گذشتههای دور خدایان پرجاذبهتر جانشین خدای بالاسر میشوند. پس در آغاز یک خدا بوده است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.