اسطورهی سوفیا (تجلی زنانهی حکمت الهی)
درباره نویسنده مریمالسادات سیاهپوش:
مریمالسادات سیاهپوش نویسنده کتاب اسطورهی سوفیا، متولد ۱۳۷۱ است. او فارغ التحصیل مقطع دکتری رشتهی ادیان و عرفان دانشگاه علوم و تحقیقات و کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته ی ادیان و عرفان دانشگاه الزهرا است. او پژوهشگر و نویسندهی حوزهی مطالعات ادیان و فعال در حیطهی گفتگوی ادیان و عضو انجمن دین پژوهی ایران است.
مقالات علمی ـ پژوهشی ایشان تحت این عناوین ارائه شده است: جایگاه زن در تعالیم مکاتب گنوسی مسیحی: مباحث عملی و نظری، نشریه ی علمی-پژوهشی پژوشنامه ی ادیان. رویکرد زنانه نگر به جایگاه زنان در عرفان مسیحی و اسلامی، نشریه ی علمی – پژوهشی زن و فرهنگ. اناجیل رسمی و زنان با نقش رسولانه، نشریه ی علمی – پژوهشی زن در فرهنگ و هنر. تجسم زنانه ی حکمت الهی در دین یهود و دین بودایی، نشریه ی علمی- پژوهشی پژوهشنامه ادیان.
مقالات علمی ـ تخصصی ایشان تحت این عناوین ارائه شده است: ساحت های روحانی وجود انسان در دین زرتشتی و عرفان قبالا، نشریه ی علمی پژوهش در حقوق، فقه، فلسفه و الهیات. ماهیت رهایی یا «مکشه» در مکتب فلسفی ودانته، نشریهی علمی ـ تخصصی دستاوردهای نوین در مطالعات علوم انسانی.
در حال حاضر اولین اثر دکتر سیاهپوش تالیف کتابی بنام اسطورهی سوفیا (تجلی حکمت زنانهی الهی) است که توسط نشر پیله در بهار سال ۱۴۰۰منتشر شده است.
درباره کتاب اسطورهی سوفیا:
در سدههای نخست شکل گیری و گسترش الهیات مسیحی، اسطوره پردازی در خصوص شخصیت زنانهی الهی به نام سوفیا مورد توجه برخی از متفکران آن جامعه قرار گرفت و آنها اقدام به ارائهی دیدگاههای خود در این زمینه کرده و به بازخوانی الهیات مسیحی با توجه به این اسطوره که اساسا ریشه ای گنوسی دارد پرداختند. به نظر میرسد، مسئلهی وجود شرور و رنج بشر، بیش از هر موضوع دیگری توجه این افراد را به خود جلب کرده باشد. از آنجایی که ایشان نمیتوانستند حکمت الهی را با وجود شرور در جهان جمع ببندند، ناچار حکمت را همچون یک شخصیت الهی از خدا تمایز بخشیده و جدایی این دو را سبب بروز ناآرامی و بینظمی در جهان بیان کردند.
البته باید توجه داشت که این اسطوره پردازی به سرعت از سوی کلیسای رسمی محکوم شد و هیچگاه به طور جدی وارد بدنهی اصلی الهیات مسیحی نگشت. در واقع، این اسطوره تنها از سوی مکاتب گنوسی مسیحی مورد توجه قرار گرفت و آباء کلیسا به شدت نسبت به این آموزگاران گنوسی موضع گرفته و ردیههایی را برای مقابله با دیدگاه آنها نگاشتند. با این حال، همواره برخی از اندیشمندان به این اسطوره علاقه نشان داده و در جهت تفسیر آن با توجه به سنت مسیحی کوشش کردند. در دهههای اخیر نیز این اسطوره توجه متفکران و الهیدانان مسیحی فمینیست را به خود جلب نمود و ایشان در صدد احیای جایگاه زنان با توجه به این اسطوره برآمدند.
نکتهی جالب توجه در خصوص سوفیاپژوهی آنجاست که نمونههای مشابه این شخصیت اسطورهای را میتوان در خداشناسی برخی ادیان دیگر نیز یافت. حکمت الهی در قالب شخصیتی زنانه، در سنت یهودی، بودایی، هندوئی، زرتشتی، مندائی و مانوی قابل ملاحظه است. این موضوع، نه تنها امکان بررسی تطبیقی را برای علاقمندان به مباحث دین پژوهی فراهم میآورد، بلکه فرصتی را برای پژوهشگران حوزهی الهیات فمینیستی ایجاد میکند.
با این حال، اشاره به این مسئله ضروری است که حکمت زنانهی الهی در برخی ادیان اساسا مطرح نشده است. برای مثال با اینکه باور به ایزدان متعدد در الهیات دین شینتو مشهود است، اما حکمت در قالب شخصیتی مردانه مطرح میشود. همچنین، در برخی ادیان مانند کنفسیسوس، حکمت اساسا یک امر انتزاعی تلقی شده و هیچگاه شکل شخصیتی الهی، چه زنانه و چه مردانه، را به خود نگرفته است. در اسلام نیز نمیتوان نشانی از شخصیت زنانه الهی حکمت یافت و قرآن حکمت را دارای شخصیتی مجزا از الوهیت ندانسته است. بنابراین، هر آنچه در این کتاب دربارهی دین یا کتاب های مقدس مطرح می شود، شامل دین اسلام و کتاب قرآن نمیشود.
در کتاب پیشرو، ابتدا کوشش شده است که در فصل اول مختصری از پیشینه، روش و مباحث الهیات فمینیستی بیان شود و اهمیت پژوهش دربارهی این اسطوره در زمینهی الهیات فمینیستی نمایان گردد. در فصل دوم، پس از بررسی پیشینهی باور به حکمت زنانه الهی در سنت یهودی و تاثیرگذاری تفکر گنوسی بر این باور، اسطورهی سوفیا در مکاتب گنوسی مسیحی مورد واکاوی قرار میگیرد. فصل سوم، به مباحثی که پیرامون این اسطوره قابل طرح هستند پرداخته میشود که این مباحث عبارتند از؛ جایگاه سوفیا در الهیات فمینیستی، سوفیا و مریم مجدلیه، سوفیا در اندیشهی یونگ در مقام یک کهن الگو. در فصل پایانی نمونههای مشابه شخصیت الهی سوفیا در برخی ادیان دیگر به صورت تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته اند.
قسمتی از کتاب اسطورهی سوفیا:
بیشک زنان به طور تقریبی نیمی از جمعیت جهان را در طول تاریخ تشکیل دادهاند. با این حال، در بیشتر دورههای تاریخی و در مناطق مختلف، تحت تاثیر فرهنگ مردسالانه، توانایی حضور و مشارکت فعالانه همچون مردان از آنها گرفته شده است. در دهههای اخیر، زنان درصدد احیای حقوق خود در عرصههای مختلف برآمدند. شاید بتوان بیشترین فعالیت آنها را در حوزهی سیاست، جامعه و اقتصاد یافت، اما در سایر زمینهها نیز به ارائهی دیدگاههای خود پرداختند. بدین ترتیب، زنان جنبشهای آزادی خواهانهی خود را با موانع بسیاری که بر سر راه آنها قرار داشت، آغاز کردند.
از سوی دیگر، دین یکی از عوامل تعیین کنندهی چگونگی و محدودهی فعالیت انسانها دانسته میشود. به این دلیل است که به باور بسیاری از پژوهشگران فمینیست، دین به مثابه یکی از ابزار مهم برای سلطه بر زنان در نظر گرفته میشود. در نتیجه، برای پایان بخشیدن به این سرکوب گری دین مدارانه، باید هرچه سریعتر با آگاهی بخشی، زنان را از سیطرهی دین رهایی بخشید تا بتوانند بدون هیچ قانون مذهبی، استعدادهای خود را در زمینههای مختلف به ویژه، در مسائلی که دین آنها را نهی کرده است، شکوفا سازند. با این حال، برخی دیگر از پژوهشگران با یادآوری این موضوع که بسیاری از زنان مومن نسبت به دین خود دلبستگی دارند، کوشش کردند تا از دین…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.