پایهگذاران نثر جدید فارسی
درباره نویسنده حسن کامشاد:
حسن کامشاد (زادهٔ چهارم تیر ۱۳۰۴ در اصفهان) مترجم و پژوهشگر ادبیات فارسی است. او استاد زبان فارسی در دانشگاه کمبریج و استاد مدعو در دانشگاه کالیفرنیا و از مسئولان شرکت ملی نفت ایران بود. مهمترین ترجمه کامشاد، تاریخ چیست اثر ه. ا. کار و مهمترین اثر تألیفی او پایهگذاران نثر جدید فارسی است.
حسن کامشاد (سید حسن میرمحمد صادقی) متولد محله گود لرها در اصفهان است. پدرش میرزا سیدعلی آقا تاجر پوست و روده بود. تحصیلات دبستانی را در مدرسه علیه و ایتام به پایان رساند. دو سه ماه آغازین دوره متوسطه را در هنرستان صنعتی گذراند و سپس به دبیرستان ادب رفت که به کالج انگلیسیها معروف بود.
دوره پنجساله متوسطه را در سال ۱۳۲۳ در دبیرستان ادب به پایان رساند. سپس برای گذراندن سال پایانی به دبیرستان البرز رفت اما پس از گذراندن حدود دو ماه در شبانهروزی این دبیرستان به اصفهان بازگشت و دیپلم خود را در رشته ادبی از دبیرستان صارمیه گرفت. در این سال با مصطفی رحیمی، ارحام صدر و شاهرخ مسکوب همکلاسی بود که دوستیاش با مسکوب تا پایان عمر او ادامه یافت.
نخستین تجربه کامشاد در ترجمه، در دوره تحصیل در دبیرستان صارمیه بود که مقالاتی را که نخستوزیران تبعیدی در دوره جنگ در لندن درباره آینده کشورشان نوشته بودند به فارسی برگرداند و داییاش سید حسین نورصادقی آنها را در نشریه خود نقش جهان به چاپ رساند.
حسن میرمحمدصادقی در سال ۱۳۲۴ همراه با شاهرخ مسکوب وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد. در همان سال نخست نام خانوادگی خود را با درخواستی به اداره ثبت احوال اصفهان به کامشاد تغییر داد.
درباره کتاب پایهگذاران نثر جدید فارسی:
قسمتی از کتاب پایهگذاران نثر جدید فارسی:
با پادشاهی خاندان قاجار عصر جدیدی در ایران شروع شد. پس از درگذشت کریم خان زند در ۱۱۹۳ ه. ق، پانزده سال درگیری و برادرکشی قدرتی را تضعیف کرد که وی در بخش بزرگی از قلمرو پیشین صفوی مستقر ساخته بود. آخرین پادشاه سلسله زند لطفعلی خان، شاهزاده دلاوری بود که در ۱۲۰۸ ه. ق از آقامحمدخان شکست خورد. اما فرمانروای قاجار خود را رسما پادشاه ننامید تا آنکه قسمت اعظم کشور را به اطاعت درآورد و احساس امنیت کرد.
وی در ۱۲۱۰ ه. ق بر تخت نشست و تهران را پایتخت خود خواند. این خاندان جدید هم مانند پیشینیان صفوی ترک تبار بودند و کوشیدند دیوانی مشابه صفویان بنا کنند. از این رو از قدرت و اِعمال نفوذ بزرگان ایلی به تدریج کاسته شد و افرادی از طبقه های فرودست اما با فرهنگ توانستند به مقامات بالا برسند. جد و جهدی دانسته برای ایجاد حکومت نیرومند مرکزی به عمل آمد. تماس با غرب از سر گرفته شد. تجدید حیاتی آغاز شد که قطعا، دیر یا زود، بر ادبیات تاثیر می نهاد.
به گواهی سِر جان ملکم، که دوبار بین سال های ۱۸۰۰ تا ۱۸۱۰ میلادی ( ۱۲۱۴ تا ۱۲۲۵ ه. ق ) سفیر و نماینده بریتانیا در ایران بود، نخستین پادشاه قاجار از طغیان لفاظی در مکالمات و مکاتبات دولتی متنفر بود. ملکم در کتابش، طرح هایی از ایران، شرح می دهد که چگونه آقامحمدخان « که سخت از هرگونه تکلف و زرق و برق بیزار بود، هنگامی که منشی هایش لب به تملق می گشودند… فریاد می زد به مضمون [ بپرداز ] ‘بدبخت’ ». به هرحال اگر احتمالاً اصلاحی هم در زمان آقامحمدخان در زبان دیوانی پدید آمده بود، در دوره جانشینش فتحعلی شاه که به انشای فاخر دلبستگی داشت متوقف ماند، به طوری که شیوه بیان متکلف نیم قرن دیگر برجا ماند.
حتی رضاقلی خان هدایت در سفارت نامه خوارزم ــ شرح سفارت ۱۲۶۷ ـ ۱۲۶۸ او از جانب ناصرالدین شاه نزد خان خیوه ــ این سبک را ادامه داد. اما با وجود گزافه گویی های این پیر دانشور مشاهدات جغرافیایی و اجتماعی بسیار دقیق او، که در سفرنامه ای آموزنده به ثبت رسیده، نمایانگر حال و هوایی تازه است: نوعی سرزندگی فکری که در اصلاح سبک ادبی بازتاب یافته است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.