مثل همهی عصرها
درباره نویسنده زویا پیرزاد:
زویا پیرزاد (زاده ۱۳۳۱ در آبادان) نویسنده ارمنیتبار اهل ایران است. که سال ۱۳۸۰ با رمان چراغها را من خاموش میکنم. جوایزی همچون بهترین رمان سال پکا، بهترین رمان سال بنیاد هوشنگ گلشیری، کتاب سال وزارت ارشاد جمهوری اسلامی و لوح تقدیر جایزه ادبی یلدا را به دست آورد. و با مجموعه داستان کوتاه طعم گس خرمالو یکی از برندگان جشنواره بیست سال ادبیات داستانی در سال ۱۳۷۶ و جایزه «کوریه انترناسیونال» در سال ۲۰۰۹ شد. وی تمام آثارش را به فرانسوی ترجمه کردهاست.
زویا پیرزاد نزد عموم با رمانهای «چراغها را من خاموش میکنم» و «عادت میکنیم» شناخته میشود. که بارها تجدید چاپ شدهاند. مجموعه داستانهای «طعم گس خرمالو»، «یک روز مانده به عید پاک» و «مثل همه عصرها» توسط نشر مرکز از این نویسنده منتشر شدهاند. سه مجموعه داستان ذکر شده در سالهای اخیر در یک جلد با عنوان «سه کتاب» نیز منتشر شدهاست.
زویا پیرزاد نویسنده و داستاننویس معاصر در سال ۱۳۳۱ خ. (۱۹۵۲م) در آبادان به دنیا آمد. در همانجا به مدرسه رفت و در تهران ازدواج کرد. و دو پسرش ساشا و شروین را به دنیا آورد. زویا پیرزاد ساکن آلمان است.
وی در سال ۱۳۷۰، ۱۳۷۶ و ۱۳۷۷، سه مجموعه از داستانهای کوتاه خود را به چاپ رساند. مثل همه عصرها، طعم گس خرمالو و یک روز مانده به عید پاک مجموعه داستانهای کوتاهی بودند. که به دلیل نثر متفاوت خود مورد استقبال مردم قرار گرفتند.
اولین رمان بلند زویا پیرزاد، با نام چراغها را من خاموش میکنم در سال ۱۳۸۰ به چاپ رسید. داستان این رمان که با نثر ساده و روان نوشته شدهاست. در شهر آبادان دههٔ چهل خورشیدی میگذرد و شخصیتهای داستان از خانوادههای کارمندان و مهندسان شرکت نفت هستند. که در محلهٔ بوارده جدا از بومیان آبادان زندگی میکنند.
زویا پیرزاد کتابهایی نیز ترجمه کردهاست. از جمله آلیس در سرزمین عجایب اثر لوئیس کارول و کتاب آوای جهیدن غوک که مجموعهای است از هایکوهای شاعران آسیایی.
زویا پیرزاد موفق به دریافت جوایز زیادی شده است. رمان چراغها را من خاموش میکنم، با نثر روان و سادهای که داشت. توانست جایزههای فراوانی دریافت کند که از آن جمله میتوان به جایزه بهترین رمان سال ۱۳۸۰ پکا، جایزه بهترین رمان بنیاد هوشنگ گلشیری (سال ۱۳۸۰)، کتاب سال وزارت ارشاد جمهوری اسلامی سال ۱۳۸۱ و لوح تقدیر جایزه ادبی یلدا در سال ۱۳۸۰ اشاره کرد.
داستان کوتاه طعم گس خرمالو برنده جایزه بیست سال ادبیات داستانی در سال ۱۳۷۶ شد. ترجمه فرانسوی داستان کوتاه طعم گس خرمالو برنده جایزه کوریه انترناسیونال در سال ۲۰۰۹ شد.
داستان یک روز مانده به عید پاک هم به زبان فرانسوی ترجمه و منتشر شده. این کتاب تشویق شده در هفتمین دوره کتاب سال (۱۳۷۸) نیز بودهاست. و همچنین موفق به دریافت نشان لژیون دونور از دولت فرانسه شد.
درباره کتاب مثل همهی عصرها:
کتاب ” مثل همهی عصرها ” داستان یک عصر عادت، یک عصرتغییر، یک عصر عشق و عاطفه است با نثری روان و پر از جزئیات، آرایشهای فرم دهنده و ترفندهای نو که با شکستن کلیشه در زبان و محتوا تصاویری واقعی و گاه ذهنی از چهرهها، فضاها و صداها به ما میدهد و پیرزاد کوشیده با ساختاری طبیعی به شخصیتهای خود عینیت دهد و با مواظبت در نوشتن، ارزشها و دغدغههای خویش را نیز به رخ کشد.
در اغلب داستانها با فضای نمادگراشدهای از سوی نویسنده مواجه میشویم: لیوان دسته دار، روبان قرمز، گل زنبق، گل اطلسی، ملخ و … که در واقع اگرچه امپرسیونهایی در بطن کلمه هستند ولی هدف ارائه جزئیات و تناسبات موجود بر فضا و ایجاد و هماهنگی و یکسانی بیشتر با مخاطب است، در مرتبهی دیگر نیز او میکوشد با نوشتن و ریزپردازیاش از گزافه گوییها به غیر از چند مورد [روز تولد بردیا، جزئیات زیاد زندگی آقای ف، گیر کردن پیرزن در چهار راه، پرداختن به حرکات ماده گربه و بچهاش] فاصله بگیرد و با کشف و پردازش ِ ریتمها و هارمونی و ترکیبهایی زیبا باعث کنکاش مخاطب شود و او را در تسخیر فضایی وسیع دخالت دهد.
سادگی و ایجاز بیش از حد هر یک از داستانها اگرچه در نظر آسانگیران سخت است اما سخت گیرها غافلاند از این که پیرزاد تا چه حد توانسته خود را از لابیرنتهای دشوار در خلق چنین فضایی گذرانده باشد؛ همچنین پیرزاد شهامت این را دارد که به صبوری ِ اشیا و کلمات و عادات با استفاده از آشنایی زدایی و صداها با بیان اعتقادات و آداب اجتماعی خوانندهی عادی و یا حرفهای اش را با متن گیرای خود مجذوب کند، معمولا ماجرای هر داستان حول یک یا دو شخصیت میگردد که حتیالامکان نویسنده سعی نموده از ورود اشخاص و مکانها و زمانهای اضافی که به محور داستان لطمه میزند ممانعت کند.
قسمتی از کتاب مثل همهی عصرها:
آدمها با دلایل خاص خودشان به زندگی ما وارد میشوند و با دلایل خاص خودشان از زندگی ما میروند! نه از آمدنها زیاد خوشحال باش، نه از رفتنها زیاد غمگین. تا هستند دوستشان داشته باش، به هر دلیلی که آمدهاند، به هر دلیلی که هستند. بودنشان را دوست داشته باش، بی هیچ دلیلی. شادمانیهای بیسبب، همین دوست داشتنهای بیچونوچراست!
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.