متافیزیک مسیحی
آلبر کامو ( زادهٔ ۷ نوامبر ۱۹۱۳ – درگذشتهٔ ۴ ژانویه ۱۹۶۰) نویسنده، فیلسوف و روزنامهنگار فرانسوی بود. او یکی از نویسندگان بزرگ قرن بیستم و خالق کتاب مشهور بیگانه و مقاله جریانساز افسانهٔ سیزیف است. کامو در سال ۱۹۵۷ به خاطر «آثار مهم ادبی که به روشنی به مشکلات وجدان بشری در عصر حاضر میپردازد» برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد. آلبر کامو پس از رودیارد کیپلینگ جوانترین برندهٔ جایزهٔ نوبل و همچنین نخستین نویسندهٔ زادهٔ قارهٔ آفریقا است که این عنوان را کسب کردهاست. همچنین کامو در بین برندگان نوبل ادبیات، کمترین طول عمر را دارد و دو سال پس از بردن جایزهٔ نوبل در یک سانحهٔ تصادف درگذشت. با وجود اینکه کامو یکی از متفکران مکتب اگزیستانسیالیسم شناخته میشود او همواره این برچسب خاص را رد میکرد. در مصاحبهای در سال ۱۹۴۵ کامو هرگونه همراهی با مکاتب ایدئولوژیک را تکذیب میکند و میگوید: «نه، من اگزیستانسیالیست نیستم. هم سارتر و هم من همیشه متعجب بودهایم که چرا نام ما را پهلوی هم میگذارند.» کامو در الجزایر تحت استعمار فرانسه متولد شد. او در دانشگاه الجزیره تحصیل کرد و تا پیش از آنکه در سال ۱۹۳۰ گرفتار بیماری سل شود دروازهبان تیم فوتبال این دانشگاه بود. در سال ۱۹۴۹ پس از آنکه کامو از جنبش «شهروند جهانی» گری دیویس جدا شد یک اتحادیهٴ بینالمللی را تأسیس کرد که آندره بروتون نیز یکی از اعضای آن بود. شکلگیری این گروه، به گفته خود کامو، بر اساس «محکوم کردن هر دو ایدئولوژی شکل گرفته در آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی» بود.
قسمتی از کتاب متافیزیک مسیحی:
سخن گفتن از یک «مسیحیت پروتستان انجیلی» بسیار دشوار است. با این همه ممکن است در این نوع، یک حالت روحیای را مشاهده کرد که تحولات بعدی نیز منبع خودش را در آن دارد. مضمون محبوب، همانی که همزمان هم در کانون تفکر مسیحی قرار دارد و هم در پیرامونش، که هر چیزی را به هم نزدیک میکند، راه حل فطري هيجانها و اشتیاقهای آن دوره یا همان تجسد است. تجسد، به عبارتی، ملاقات الوهیت و جسم خاکی در هیئت عیسی مسیح است؛ سفر ماجرایی فوقالعاده یک خدا که مسئولیت گناه و بینوایی، فروتنی و حقارت انسان را برعهده میگیرد که اینک در حکم ژ شناخته شدهاند. اما این موضوع مجموعه اشتیاقهایی را به بالاترین موقعیت نشانده که اینک بر ما واجب شده آن را تعریف کنیم.
در مسیحیت پروتستان انجیلی دو حالت روحی وجود دارد: بدبینی و امید. در زمانی که این نظریه به تدریج به سمت یک سطح تراژیک مشخص پرورش مییافت و بسط داده میشد، بشریت نیز تنها بر یک خدا اتکا داشت، که همه امیدها برای سرنوشتی بهتر فقط در دستان اوست؛ تنها آرزوی او را داشت…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.