سبد خرید

سراب خیال

ناشر : علیدسته: , , ,
موجودی: ناموجود

220,000 تومان

با من ازدواج کردی که هر دومون رو عذاب بدی؟ از کی داری انتقام می‌گیری؟ از من با خودت؟
بی‌حرکت می‌ماند. کنار کنسول می‌ایستم و بغض صدایم را به ارتعاش می‌اندازد.
– داری حالم رو بدتر می‌کنی! چند ماهه که هر ثانیه دارم می‌میرم و نمی‌میرم! چرا به جوری رفتار می‌کنی که بیشتر از خودم بدم بیاد؟
بالاخره برمی‌گردد به سمت من فروپاشیده و امان از لبان کج شده‌اش، امان از نیشخندی که عمیق است و پررنگ.
– دلت براش تنگ شده؟
صدایش خصمانه است و من شوک زده نگاهش می‌کنم . انتظار شنیدن این جمله را ندارم.
– می‌پرسی دارم از کی انتقام می‌گیرم؟
چهره‌اش بی‌تفاوت و یخ زده است اما صدایش … غرق در یک خشم ترسناک است.
– دارم از همه انتقام می‌گیرم، از تو… از خودم… از اون مرتیکه‌ی بی‌ناموس… از داداشای بی‌غیرت تو… از خونواده‌ام که باعث شدن سر از اون شهر در بیارم و با تو آشنا بشم… از همه… می‌شنوی؟
تن صدایش لحظه به لحظه اوج می‌گیرد.
یک قدم به من نزدیک می‌شود و بی‌تفاوتی از چهره‌اش نیز می‌گریزد. خشم تنها حس نگاه و لحنش می‌شود.
– از صبح تا شب برای کی گریه می‌کنی؟ زن منی اما دلتنگ یکی دیگه! زن منی اما چشمات گریونه برای یکی دیگه! فکر می کنی من خرم؟ فکر می کنی نمی‌فهمم حال بدت به خاطر دوری از اون حرومزاده‌اس؟

ناموجود

می‌توانید ایمیل خود را وارد کنید تا از موجود شدن این محصول بصورت خودکار آگاه گردید.

مقایسه




سراب خیال

معرفی کتاب سراب خیال:

با فرار اميرعلى صولتى پس از ورشكستگى ميلياردى‌اش، خواهرش پروا براى نجات او از آن مخمصه تلاش مى‌كند. در اين ميان نريمان آزرمِگان مردى‌ست مرموز كه همه از او واهمه دارند كه در عين حال امیرعلی بيشترين مبلغ را به او‌ بدهکار است. زمانی که همه پروا را از ملاقات با نریمان منع می‌کنند او در مواجه با اين مرد ادعايى عجيب مى‌شنود. نريمان ادعا دارد تنها كسى‌ست كه قادر است پروا را از منجلاب حبس شده در آن نجات دهد!

قسمتی از کتاب سراب خیال:

پله‌ها را شتابان بالا مى‌روم و به محض اينكه وارد اتاقم مى‌شوم همانند فردى كه در حال خفه شدن است و براي ذره‌اى اكسيژن تقلا مى‌كند هجوم مى‌برم سمت پنجره قدى اتاقم. پرده درون مشتم چنگ زده مى‌شود و در يك حركت كنار مى‌رود. پنجره را باز مى‌كنم و نسيم ملايمى به نوازش صورت ملتهبم در مي‌آيد. آن لحظه سقوط ترسناك از يك ارتفاع خطرناك را با تمام وجود تجربه كرده بودم!

آنقدر ناگهانى و سريع از آن ارتفاع پرت شده بودم پايين كه تمام اعضا و جوارحم فلج گشته بود! صداى باز و بسته شدن در اتاق را مى‌شنوم و كوچك ترين تكانى نمى‌خورم. از گوشه چشم مى‌بينمش كه كنارم مى‌ايستد و او هم زل مى‌زند به سياهى آسمان شب. شبى كه براي من مملو از ترس‌هاى پنهان بود. از همان‌هايى كه وقتى در شهربازى تونل وحشت را مى‌خواستم تجربه كنم وحشت داشتم!

از آن تونل واتفاقات ترسناك درونش كه از تمامشان بي‌خبر بودم. و حالا من سوار قطارى همانند قطار شهربازى به سرعت وارد تونلى مخوف مى‌شدم.

_ميدونى كه هيچ وقت تحمل بى‌اعتنايى و قهر تو رو نداشتم. هميشه هر چى تو خواستى نه نگفتم. حتى ازدواجم با مهسا. گلويم از تحمل بغضى كه به ناگاه سر و كله‌اش پيدا مى‌شود متورم و سرشار از يك درد سهمگين مى‌گردد. اشك‌ها را در كاسه چشمانم حبس كرده بودم. همه را…

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

سال چاپ

1400

تعداد صفحات

888

زبان

موضوع

,

شابک

9789641936169

وزن

830

جنس کاغذ

,

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “سراب خیال”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...