آخرین حکم یک قاضی
درباره نویسنده احمد بشيريه:
احمد بشيريه نویسنده کتاب آخرین حکم یک قاضی، متولد سال 1328، قاضی بازنشسته دیوانعالی کشور میباشد.
قسمتی از کتاب آخرین حکم یک قاضی:
پوریا احساس میکرد، خسته و ناخشنود است، خسته از اوضاع زمانه و آمدوشد بیهوده روزها و شبها و ناخشنود از زندگی و معاشرت با خودی و بیگانه، انگیزه و شور حال لازم برای ادامه زندگی در خود نمیدید.
او پس از آنکه نزدیک پانزده سال در یک سازمان دولتی با صداقت و احساس مسئولیت کار کرده بود ناگهان وضعیت را منطبق و سازگار با اندیشههای خود ندید و دست از کار کشید و پس از آن هرچه کوشش کرد و هرجا رفت به شغل مناسبی دست نیافت.
او روزها معمولا تا بعدازظهر خانه بود و ساعتی به عصر مانده از خانهاش بیرون میآمد و آرام آرام از کنار رودخانه کوچکی که از وسط شهری میگذشت به سوی پل بزرگی که دو سوی شهر را به هم وصل میکرد میرفت و بنابه عادت در وسط پل، اندکی میایستاد و رودخانه و گذر آب و چین و شکنهای آن را تماشا میکرد و گاهی به نقطهای خیره میشد و به فکر فرو میرفت آنگاه از پل میگذشت و کمی بعد به تپهای که در آن نزدیکی بود میرفت و از آن جا از کنار آثار مخروبه و دیوارهای قدیمی شهر میگذشت و به بالای تپه که آثار به جا مانده از برج و باروی یک قلعه قدیمی در آن بود میرسید و پس از گذر از پلههای سنگی شکسته و ناصاف، روی پلهای که سالمتر بود، مینشست و از آن نقطه، سراسر رودخانه و پل و آمد و رفت آدمها و گاریها و درشکهها را تماشا میکرد، به خصوص منظره غروب آفتاب از آن جا برای او، زیباتر و دیدنی تر بود و چون مردم شهر بارها بقایای قلعه قدیمی و دیوارهای شکسته آن را دیده بودند دیگر آن جا برای آنها جلوه و تازگی نداشت، بنابراین اهالی شهر به ندرت به آنجا میرفتند بهمین جهت پوريا اغلب در آنجا تنها بود…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.