دیوهای خوشپوش
درباره نویسنده گلی ترقی:
گلی ترقی در ۱۷ مهر ۱۳۱۸ در تهران به دنیا آمد. پدرش لطفالله ترقی مدیر مجلهٔ ترقی بود. در خیابان خوشبختی بهدنیا آمد. گلی ترقی در شمیران به مدرسه و سپس دبیرستان انوشیروان دادگر رفت. در ۱۹۵۴ پس از به پایان رساندن سیکل اول دبیرستان به آمریکا رفت.
۶ سال در آمریکا زندگی کرد و در رشتهٔ فلسفه فارغالتحصیل شد و از آنجا که زندگی در آمریکا را دوست نداشت. به ایران بازگشت. پس از بازگشت، به داستاننویسی روی آورد. او ۹ سال در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تدریس در رشته شناخت اساطیر و نمادهای آغازین پرداخت، سپس به فرانسه رفت.
هنگامی که در ایران بود با هژیر داریوش، سینماگر و منتقد ازدواج کرد و دارای ۲ فرزند شدند و سپس از یکدیگر جدا شدند.
اولین مجموعه داستاناش به نام من هم چهگوارا هستم در ۱۳۴۸ توسط انتشارات مروارید منتشر شد. پس از انقلاب به فرانسه رفت در آنجا هم به نوشتن ادامه داد یکی از داستانهایاش به نام بزرگبانوی روح من به فرانسه ترجمه شد. در ۱۹۸۵ این داستان به عنوان بهترین قصهٔ سال در فرانسه برگزیده شد.
در نخستین داستانهای گلی ترقی شخصیت آدمها بیمارگونه، ناامید، ناتوان و تنها و منزوی هستند. که از همه چیز بیم دارند، سرخوردهاند و رابطهای با اجتماع ندارند، چرا که اغلب مردم جامعه را نادان و سطحی میبینند. ترقی پس از سال ۱۳۵۷ داستانهای تاملبرانگیزی مانند «بزرگ بانوی روح من»، «اتوبوس شمیران»، و «خانهای در آسمان» نوشتهاست که نمونههای برجسته ادبیات داستانی معاصر ایران هستند. آثار او بجز خواب زمستانی به صورت داستان کوتاه بودهاست.
ترقی برندهٔ دوّمین دورهٔ جایزهٔ بیتا به سال ۲۰۰۹ است.
درباره کتاب دیوهای خوشپوش:
«دیوهای خوشپوش» مانند سایر آثار گلی ترقی قلمی روان و جذاب دارد، از طنزی ظریف برخوردار است و ویژگیهای زنانه معتدلی دارد.
قصههای دیگری که در کنار دیوهای خوش پوش در این مجموعه به چشم میخورند. شامل ببر مازندران، دنیای پنهان دنی آ، میس دانر و پسرهای کلاس سنگی، زندگی دیگران و ملاقات با شاعر می باشد.
از ویژگیهای این مجموعه میتوان به فضای نوستالژیک و بازگشت نویسنده به خاطرات عصر قدیم اشاره کرد. که فضای شیرین و آشنایی برای خواننده فراهم میکند. گلی ترقی سبک نگارش منحصر به فردی دارد که عطر خوش زنانگی و ظرافت در آن به چشم میخورد.
او نه تنها این ویژگی را مخفی نمی کند بلکه از آن برای زیباسازی هرچه بیشتر داستانها بهره برده. و به این ترتیب موفق شده است تا جایگاه قابل قبولی را هم در میان مخاطبین عام و هم در پیشگاه خوانندگان خاص و اهالی قلم به دست بیاورد.
مجموعهی دیوهای خوش پوش، از داستانهایی شکل گرفته که پر از مفاهیم استعاری و تشبیهات قابل تامل هستند و داستانها در عین سادگی، به لایههای عمیقی از زندگی اجتماعی و افکار فردی نقب خواهند زد.
قسمتی از کتاب دیوهای خوشپوش:
آقای ایکس ( بهتر است اسم واقعیاش را فاش نکنیم) فلسفه خوانده بود و دوست داشت کتابی درباره (بودها و نبودها) بنویسد. نوشتن درباره بودها را دوست داشت.
(بودنیها) یعنی زندگی. یعنی گلدان گلی که روی میز بود.یعنی عشق. یعنی زن- زنِ زیبای همسایه. یعنی آفتاب. یعنی خواب خوش.- چه کیفی!- یک چرتِ سبکِ بعدازظهر.
اما از بحث درباره بودها و نبودها و نیستی دچار اضطراب میشد. در بخش نیستی، زن زیبای همسایه ناپدید میشد. خودش هم ناپدید میشد. به همین دلیل، کتاب را نیمهکاره کنار گذاشت…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.