دوران بیمهری
ناشر : شقایقدسته: ادبیات ایران, تازهها, رمان, عاشقانهشیطنت که نبود… حرف دل بود! چرا فرار؟ چطور بعضی شبها… بعضی صداها… بعضی آدمها مثل نسیمی میشینن کنج دل؟ چطور میشه که یک دفعه خیلی ناگهانی خالی میشی؟ چطور میشه که غمها همه باهم میرن و برق شادی توی دلت نور میندازه؟ خودمم نمیدونم… ولی همین لحظه… همین حالا، پشت هر ناز، پشت هر نیاز، من غمهامو بدرقه کردم، حالا من بودم و هوایی که نوازشم میکرد… من بودم و داغی نگاهی که تا مغز استخونم رو گرم میکرد، من بودم و حس غلیظی از دوست داشتن امشب عجیب غریب شده بودم. این مهری من نبودم مهری همون سالها برگشته بود. شاید از پشت دری که غمها به هوای رفتن، بازش کرده بودن و حالا مهری همون روزا سرک کشیده بود به خلوت دونفرهی ما و عجیبتر از من مردی بود که از تمام دروازههای وجودیم گذشت.
نويسنده/نويسندگان | |
---|---|
نوع جلد | شمیز |
قطع | رقعی |
نوبت چاپ | |
سال چاپ | 1399 |
تعداد صفحات | 768 |
زبان | |
موضوع | |
شابک | 9789642161812 |
وزن | 810 |
جنس کاغذ |
پرسش و پاسخ از مشتریان
هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.