سبد خرید

یک روز مانده به عید پاک

ناشر : مرکزدسته: , ,
موجودی: 1 موجود در انبار

72,000 تومان

«یک روز مانده به عید پاک» سه‌گانه‌ای است از ۳ مرحله کودکی، میان‌سالی و کهولت مردی ارمنی به نام ادموند.

هر فصل روز یا روزهایی از زندگی و تفکرات ادموند قهرمان و راوی داستان را شرح می‌دهد؛ وجه مشترک این روزها این است که روزهای پیش از عید پاک هستند. در فصل اول ادموند پسربچه‌ای دوازده ساله است، در فصل دوم مرد میانسالی است که زن و دختری دانشجو دارد و در فصل سوم، که در داستان فاصله زمانی کمتری با فصل دوم دارد، ادموند تنها زندگی می کند؛ همسرش مرده و دخترش مهاجرت کرده است. پس با داستانی “بیوگرافیک” سروکار داریم. براستی هم پس از پایان داستان خواننده می‌تواند شمایی از زندگی ادموند را از کودکی تا آستانه سالخوردگی در ذهن خود بازبیافریند. اما داستان این زندگی، تنها داستان وقایع مادی زندگی ادموند نیست، بلکه بیش از آن داستان زندگی احساسی ادموند است…

1 عدد در انبار

مقایسه



یک روز مانده به عید پاک

درباره نویسنده زویا پیرزاد:

زویا پیرزاد (زاده ۱۳۳۱ در آبادان) نویسنده ارمنی‌تبار اهل ایران است. که سال ۱۳۸۰ با رمان چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم. جوایزی همچون بهترین رمان سال پکا، بهترین رمان سال بنیاد هوشنگ گلشیری، کتاب سال وزارت ارشاد جمهوری اسلامی و لوح تقدیر جایزه ادبی یلدا را به دست آورد. و با مجموعه داستان کوتاه طعم گس خرمالو یکی از برندگان جشنواره بیست سال ادبیات داستانی در سال ۱۳۷۶ و جایزه «کوریه انترناسیونال» در سال ۲۰۰۹ شد. وی تمام آثارش را به فرانسوی ترجمه کرده‌است.

زویا پیرزاد نزد عموم با رمان‌های «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم» و «عادت می‌کنیم» شناخته می‌شود. که بارها تجدید چاپ شده‌اند. مجموعه داستان‌های «طعم گس خرمالو»، «یک روز مانده به عید پاک» و «مثل همه عصرها» توسط نشر مرکز از این نویسنده منتشر شده‌اند. سه مجموعه داستان ذکر شده در سال‌های اخیر در یک جلد با عنوان «سه کتاب» نیز منتشر شده‌است.

زویا پیرزاد نویسنده و داستان‌نویس معاصر در سال ۱۳۳۱ خ. (۱۹۵۲م) در آبادان به دنیا آمد. در همان‌جا به مدرسه رفت و در تهران ازدواج کرد. و دو پسرش ساشا و شروین را به دنیا آورد. زویا پیرزاد ساکن آلمان است.

وی در سال ۱۳۷۰، ۱۳۷۶ و ۱۳۷۷، سه مجموعه از داستان‌های کوتاه خود را به چاپ رساند. مثل همه عصرها، طعم گس خرمالو و یک روز مانده به عید پاک مجموعه داستان‌های کوتاهی بودند. که به دلیل نثر متفاوت خود مورد استقبال مردم قرار گرفتند.

اولین رمان بلند زویا پیرزاد، با نام چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم در سال ۱۳۸۰ به چاپ رسید. داستان این رمان که با نثر ساده و روان نوشته شده‌است. در شهر آبادان دههٔ چهل خورشیدی می‌گذرد و شخصیت‌های داستان از خانواده‌های کارمندان و مهندسان شرکت نفت هستند. که در محلهٔ بوارده جدا از بومیان آبادان زندگی می‌کنند.

زویا پیرزاد کتاب‌هایی نیز ترجمه کرده‌است. از جمله آلیس در سرزمین عجایب اثر لوئیس کارول و کتاب آوای جهیدن غوک که مجموعه‌ای است از هایکوهای شاعران آسیایی.

زویا پیرزاد موفق به دریافت جوایز زیادی شده است. رمان چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم، با نثر روان و ساده‌ای که داشت. توانست جایزه‌های فراوانی دریافت کند که از آن جمله می‌توان به جایزه بهترین رمان سال ۱۳۸۰ پکا، جایزه بهترین رمان بنیاد هوشنگ گلشیری (سال ۱۳۸۰)، کتاب سال وزارت ارشاد جمهوری اسلامی سال ۱۳۸۱ و لوح تقدیر جایزه ادبی یلدا در سال ۱۳۸۰ اشاره کرد.
داستان کوتاه طعم گس خرمالو برنده جایزه بیست سال ادبیات داستانی در سال ۱۳۷۶ شد. ترجمه فرانسوی داستان کوتاه طعم گس خرمالو برنده جایزه کوریه انترناسیونال در سال ۲۰۰۹ شد.
داستان یک روز مانده به عید پاک هم به زبان فرانسوی ترجمه و منتشر شده. این کتاب تشویق شده در هفتمین دوره کتاب سال (۱۳۷۸) نیز بوده‌است. و همچنین موفق به دریافت نشان لژیون دونور از دولت فرانسه شد.

درباره کتاب یک روز مانده به عید پاک:

«یک روز مانده به عید پاک» سه‌گانه‌ای است از ۳ مرحله کودکی، میان‌سالی و کهولت مردی ارمنی به نام ادموند. نویسنده با اینکه یک زن است، به‌خوبی توانسته است ۳ مرحله از زندگی و احساسات یک مرد را به تصویر بکشد. این داستان بلند سه‌بخشی نخست از زبان یک کودک، سپس از زبان یک مرد میان‌سال که دختری کوچک دارد و در پایان از زبان مردی سالمند که همسرش را از دست داده است روایت می‌شود. هر ۳ بخش این داستان در یک موقعیت زمانی یکسان و یک روز مانده به عید پاک اتفاق می‌افتد. «عید پاک» یکی از روز‌های تعطیل در سال مسیحی است که یکشنبه‌ای در ماه مارس یا آوریل است.
با اینکه راوی قصه یک مرد است، زنان در زندگی او نقش مهمی دارند، زنانی که گاه از دل سنت متعصب بیرون آمده و رشد کرده‌اند و گاه کسانی بوده‌اند که مقابل همان سنت خشک متعصب ایستاده و ساختارشکنی کرده‌اند. مرد همواره میانه این ۲ مدل زن، سرگردان و مضطرب است: زنی که گاه مادر اوست، گاه همسرش و در جایی از داستان دختر جوانش. زویا پیرزاد در اغلب قصه‌هایش سراغ مضامین تازه‌ای رفته است که یکی از آن‌ها زندگی ارمنی‌ها به‌خصوص زنان ارمنی در یک جامعه مسلمان است.
او درونی‌ترین و پنهان‌ترین احساسات زنانه را به تصویر می‌کشد و از رنج و شوق این هم‌زیستی می‌گوید. اما تفاوت «یک روز مانده به عید پاک» در این است که نویسنده بر خلاف همیشه، راوی را نه یک زن، بلکه یک مرد انتخاب کرده است. در بخش نخست داستان، کودک مادری را به تصویر می‌کشد که به مادران معمولی هیچ شباهتی ندارد. رنج‌ها و قصه‌های مادر هنرمند و متفاوت او از زبان و نگاه کودک تصویر می‌شود.
در بخش دوم داستان، در گیر و دار میان ۲ زن، یعنی همسرش و دخترش، روایتگر سرگردانی میان سنت و تجدد است و در بخش نهایی داستان مردی را می‌بینیم که با دیدن اشیا به یاد خاطراتی در گذشته می‌افتد و درد و زندگی خود را مرور می‌کند. آثار زویا پیرزاد در ایران همواره با استقبال خوانندگان روبه‌رو بوده است. این کتاب هم نه‌تن‌ها در ایران بلکه طبق قرارداد کپی‌رایت میان زویا پیرزاد و نشر مرکز با ناشران خارجی، تاکنون به زبان‌های فرانسوی، لهستانی، گرجی، ژاپنی و اسلوونیایی ترجمه و در فرانسه، لهستان، گرجستان و ژاپن منتشر شده است.

قسمتی از کتاب یک روز مانده به عید پاک:

در فصل یکم رابطه ادموند با طاهره دختر سرایدار مسلمان و واکنش‌های اطرافیان، اعم از بچه‌ها و بزرگترها را نسبت به این موضوع داریم. ماجرایی که بین مدیر ارمنی مؤمن مدرسه با زن سرایدار اتفاق می‌افتد و کم و کیف آن زیاد گشوده نمی‌شود و فشاری که از بابت این “رسوایی” بر مدیر مدرسه وارد می شود در خدمت همین تم است.
فصل دوم پیرامون ازدواج آلنوش، دختر ادموند، با بهزاد می گردد و رنجی که مارتا، زن ادموند بابت “رسوایی” ازدواج دخترش با غیر می‌برد. کار به مهاجرت آلنوش از کشور و دق مرگ شدن مادرش می‌انجامد.در فصل سوم هم ماجرای طرد دانیک، همکار ادموند در مدرسه، به خاطر عشقش به مردی مسلمان را داریم.

موضوع ستم بر زنان، بخصوص در فصل نخست و در مناسبات پدر و مادر ادموند تجلی پیدا می‌کند. مادر ادموند از زیباترین شخصیت‌های زن ادبیات ماست که با ایجاز و استادی پرداخته شده است؛ زنی سودایی، که در چنگال مردی سطحی گرفتار آمده که کوچکترین استعدادی برای درک زیبایی و ظرافت ندارد. زنی که به شکل مبهمی از آشپزی و خانه‌داری بیزار است، ساعت‌ها دست زیر چانه جلوی پنجره می‌نشیند و بیرون را تماشا می‌کند، از زخم زبان بستگان شوهرش در مورد ناتوانی در خوب درست کردن دلمه رنج می‌برد، دوست دارد متفاوت باشد، گلدوزی‌های زیبایی می‌دوزد اما آنها را به کسی نشان نمی‌دهد، دوست دارد شبی را با پسرش در هتل بگذراند، گویی محیط خانه، بستگان و جامعه چیزی را درون این زن نابود می‌کند.

به این ترتیب، دو تم ستم بر زنان و دشواری‌های ازدواج بین‌قومی یا ازدواج‌های مختلط با هم ترکیب می‌شوند و کتاب یک روز مانده به عید پاک را به یکی از رویدادهای نادر ادبیات داستانی ما بدل می‌سازند. حسن مهم کتاب این  است که یک جور نگاه از درون است، هم به این معنا که نویسنده از جامعه‌ای را توصیف می‌کند که از درون آن را می‌شناسد و هم به این معنا که در عین حال از یک تجربه زیسته و درونی صحبت می‌کند.

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

نوع جلد

شمیز

قطع

پالتویی

نوبت چاپ

9

سال چاپ

1400

تعداد صفحات

112

زبان

موضوع

,

شابک

9789643053130

وزن

90

جنس کاغذ

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “یک روز مانده به عید پاک”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...