سبد خرید

یک جای امن

ناشر : مرکزدسته: , ,
موجودی: موجود در انبار

39,000 تومان

از آنجایی که ایستاده بودم، چیزی نزدیک به پانصد تا کله‎ی تراشیده و نتراشیده دیدم که داشتند سرک می‎کشیدند. فوری خودم را پس کشیدم. کافی بود یکی‎شان ما را ببیند و قیامتی بشود. آن وقت بود که دیگر هیچ‎کس حریفشان نبود. باورم نمی‎شد. این بچه‎ها از صبح پشت در بسته ایستاده بودند. حالا که این تو بودم، انگار با آن‎ها فرق داشتم. انگار مال یک جای دیگر بودم. جایی که هیچ دخلی به خاتون‎آباد نداشت. ما سه نفر بودیم این طرف، در برابر هزار نفر آن طرف. خلاصه حال خوبی بود. آن قدر خوب که نفهمیدم آن ساعت‎ها چه طور گذشتند. آن قدر ایستادیم و نگاه کردیم تا آفتاب رفت. این را از حرف‎هاشان فهمیدم، وگرنه من حتا نفهمیدم آفتاب رفت.

تعداد:
مقایسه



یک جای امن

درباره نویسنده مرجان شیرمحمدی:

مرجان شیرمحمدی نویسنده کتاب یک جای امن، بازیگر و نویسندهٔ ایرانی و همسر کارگردان ایرانی بهروز افخمی است. او بیست و دوم آذر ماه ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. ازدواج او با بهروز افخمی دومین ازدواج وی می‌باشد و از ازدواج اول خود پسری به نام ماکان دارد. از ازدواج خود با بهروز افخمی پسری به نام آهیل دارد که متولد کشور کانادا است. از ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۱ زیر نظر آیدین آغداشلو نقاشی را فرا گرفت.

او در سال ۱۳۷۴ وارد کارگاه آزاد بازیگری شد و سپس به مدرسهٔ تئاتر سمندریان رفت. در ۱۳۷۵ وارد عرصهٔ بازیگری شد. از وی دو رمان و دو مجموعه داستان به چاپ رسیده‌است. وی برای اولین کتاب خود برنده جایزه کتاب سال بنیاد گلشیری شد. تا کنون دو فیلم بلند سینمایی از داستان‌های او ساخته شده‌است. دیشب باباتو دیدم آیدا به کارگردانی رسول صدرعاملی از داستان «بابای نورا» و آذر، شهدخت، پرویز و دیگران از داستانی به همین نام به کارگردانی بهروز افخمی.

درباره کتاب یک جای امن:

جعفر توزنده جانی نویسنده و منتقد ادبی: «روح و فضای خاص داستان‌ها ساختگی نیست و ماجراها به قدری روان و خودمانی روایت می‌شوند که لاجرم بر دل می‌نشینند و احساس رضایت و لذت برمی‌انگیزند. این مجموعه که دومین اثر این نویسنده جوان است همانند کتاب قبلی او داستان دلدادگی‌ها و دلباختگی‌ها است؛ آدم‌های حساس و پراحساسی که درگیر احساسی ناخواسته می‌شوند؛ احساسی که به علاقه تبدیل می‌شود و در پایان ناتمام و ناکام می‌ماند.»

این اثر شامل هفت داستان کوتاه به نام‌های «خواستگاری»، «مهمان»، «توکا»، «کاروان سرا»، «زیرزمین»، «کافه» و «یک جای امن» است. 

قسمتی از کتاب یک جای امن:

سه روز بود آقای نوری بعد از یک هفته مرخصی برگشته بود سر کارش و از محمود آقا خبری نبود. آن روز، طاقت نیاورد و قبل از این که برود درمانگاه، سری به خانه‌ی محمودآقا زد. هیچ کس خانه نبود. زن همسایه از در آمد بیرون و چشمش که به نوری افتاد، گفت «نیستن.»

آقای نوری پرسید «کجان؟»

زن همسایه گفت «نمی‌دونم. فقط می‌دونم دو سه روزه نیستن.» بعد، به کیسه‌ی سوغاتی‌هایی که دست نوری بود نگاه کرد و گفت «از اقوامش هستین؟»

نوری گفت «همکارشونم.» زن همسایه گفت «بیان بهشون می‌گم. بگم کی اومده بود؟» نوری دیگر راه افتاده بود و حوصله‌ی سؤال و جواب هم نداشت. تمام طول یک سال گذشته، نوری هر وقت بیکار می‌شد، می‌نشست روی صندلی کنار پنجره و به بالکن خانه‌ی روبه‌رویی نگاه می‌کرد. از شبی که عروس و دامادی آمدند خانه‌ی بختشان در خانه‌ی روبه‌رویی، کار…

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

سال چاپ

1400

تعداد صفحات

94

زبان

موضوع

, ,

شابک

9789643057886

وزن

105

جنس کاغذ

جوایز

برنده‌ی جایزه‌ی بنیاد هوشنگ گلشیری برای تک داستان برگزیده 1384

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “یک جای امن”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...