یونگ، خدایان و انسان مدرن
درباره نویسنده آنتونیو مورنو:
آنتونیو مورنو (Antonio Moreno) نویسنده کتاب یونگ خدایان و انسان مدرن، متولد سال 1918 نویسنده برزیلی میباشد.
درباره کتاب یونگ خدایان و انسان مدرن:
آنتونیو مورنو که در بسیاری از دانشگاههای معتبر، اندیشهی یونگ را تدریس کردهاست در این کتاب به کاوش در افکار او در باب دیانت و پیش فرضهای روان شناختی آنها میپردازد و مفاهیم پراهمیت و بغرجی چون ناآگاه جمعی، سرنمونها، فردانیت، فرآیند رشد انسان در ربط با تکامل سرنمون خویشتن را، شرح وتبیین میکند. آنگاه بحث دربارهی اسطوره، روانپریشی و روانشناسی شخصیت نیچه زمینه ساز بررسی نظر یونگ دربارهی همانندیهای نااگاه نیچه و ناآگاه انسان معاصر و پدیدههای اجتماعی و روانشناختی امروزینی میشود که در دیدگاههای نیچه بیان یافت.
قسمتی از کتاب یونگ خدایان و انسان مدرن:
نزد انسانهای ابتدائی هر چیزی که فاقد الگوی مثالی است بیمعنا و فاقد واقعیت است، زیرا به واقعیت تنها از راه تکرار الگوها میتوان دست یافت. امور این جهان و اعمال انسانها تا وقتی از سرنمونها تقلید و آنها را تکرار میکنند واقعیاند؛ و از آنجا که تنها چیزی که اهمیت و اعتبار دارد نخستین تجلی آن است اشیاء و اعمال و رفتارِ آدمیان وقتی ارزشمند و واقعیاند که بتوانند اعمال اساطیری موجوداتِ ازلی را از نو تولید کنند. از این رو اسطورهِ پیدایش عالم قاعدتاً در حکم الگوی مثالی هر گونه آفرینش و کنش است. آنچه خدایان میکنند، انسان نیز همان کند: این است الگوی رفتارِ انسان ابتدائی. از این رو جهان افسون کننده خدایان و قهرمانان و نیاکان ما معنای خاصی مییابد، زیرا همه آنها برای جامعه باستانی شخصیتهائی از نوع عالی (پارادایمیک) بوجود میآورند.
بنابرین اسطوره نخستین روایت هر آن چیزی را شرح و تعلیم میدهد که برای حیات انسان بدوی با معناست و بدینسان برای رفتار انسانی سرمشق و الگو فراهم میکند. کرنیی میگوید: «بازگشت به خاستگاهها و به عالم آغازین، ویژگی اصلی هر گونه اسطوره است. فیلسوف میکوشد به جهان نمودها رخنه کند تا بگوید چه چیزی واقعاً وجود دارد (اما راوی اسطورهها به گذشتهها و به عالم آغازین باز میگردد تا به ما بگوید چه چیزی در اصل وجود داشته است.
خیر و شر، مرگ و زندگی، خدایان و شیاطین و سایر معماهای بشری همگی راهحل و توضیحات لازم را در همین تواریخ و حکایات سرنمونوار که شکلدهنده حیات انسان بدوی است مییابند، حیاتی که تنها زمانی واقعی و بامعناست که او از الگوهای فرا ــ انسانی تقلید میکند و اعمال نمونههای بارز و فوقالعاده را شرح میدهد.
تکرار اساطیرِ مربوط به پیدایش عالم معادل بازآفرینش ِ جهانِ هستی است تا بدینسان انسان ابتدائی را به زمان اساطیری فرا افکند. انسان ابتدایی خود را به زمانی که در آن عمل آفرینش بوقوع پیوست منتقل میکند تا بتواند در آنجا در یک زمانِ حالِ مداوم بسر برد و بدینسان در جهان مرموز خدایان سهیم شود. و هرگاه انسانهای ابتدائی از زمان و مکان موجود میگریزند تا در زمان و مکانی اساطیری غوطهخورند، درواقع از تاریخ، از برگشتناپذیری تاریخ و از بیمعنائی زمان حال تاریخی نیز میگریزند.
نزد انسانهای ابتدائی تاریخ ربطی به زمان حالِ مرموز و گریزانی که مدام در حال گذر است ندارد، بلکه به زمان آغازین و واقعه آغازینی که در ابتدای زمان بوقوع پیوست مربوط است. مردمان ابتدائی تاریخِ مداوم و پیوسته را از میان برمیدارند و تنها بدان در ارتباط با رویدادهای سرنمونواری که معمولاً وقایع مربوط به خدایان و اقدامات آنهاست معنا میبخشند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.