کتاب سیاه
درباره نویسنده سعید زیباکلام:
سعید زیباکلام نویسنده کتاب، کتاب سیاه، با نام کامل سعید زیباکلام مفرد (زادهٔ ۱۳۳۲ در تهران) عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه تهران و محقق فلسفههای پستمدرن و فلسفه سیاسی است. برخی از کتابهای او به عنوان منابع درسی در رشتههای فلسفه و جامعهشناسی تدریس میشود و کتاب معرفتشناسی اجتماعی وی در سال ۱۳۸۵ به عنوان کتاب سال ایران، برگزیده شد. او برادر صادق زیباکلام و فاطمه زیباکلام است. و پدر معنوي جنبش عدالتخواه دانشجويي است. سعید زیباکلام، مهندسی برق و الکترونیک را در سال ۱۳۵۶ در انگلستان بهپایان رساند و در همان سال دورهٔ کارشناسی ارشد جامعهشناسی انقلاب را در دانشگاه برادفورد شروع کرد و در ۱۳۵۷ به ایران بازگشت و از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۹ به تحصیل دورهٔ دکترا فلسفه در دانشگاه لیدز مشغول بود و در سال ۱۳۶۹ با مدرک دکترای فلسفه علم دانشگاه لیدز انگلستان به ایران بازگشت.
سعید زیباکلام مدتی رئیس صدا و سیمای کردستان بودهاست و به حکم صادق قطب زاده سفیر ایران در فیلیپین شد. وی تا سال ۱۳۶۵ از مسئولین ارشد وزارت امور خارجه ایران بودهاست که بر اثر اختلاف شدید با علی اکبر ولایتی از آنجا خارج شدهاست. در حال حاضر دانشیار گروه فلسفه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران است. وی سابقهٔ عضویت در هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه امام صادق را دارد. وی همچنین عضو سابق هیئت علمی انجمن حکمت و فلسفه و مدرس سابق فلسفه علم در دانشگاه صنعتی امیرکبیر و دانشگاه صنعتی شریف میباشد.
درباره کتاب کتاب سیاه:
در قرآن عدم ایمان به خدا ظلمی بزرگ قلمداد شده است. غیرمؤمنان گاه در این دنیا دچار انتقام الاهی شدهاند و بر آنها عذاب نازل شده است؛ آنها، در آخرت، بر بیایمانی خویش حسرت خواهند خورد و احتمالاً وارد دوزخ خواهند شد. «اما آیا این گزارهها معقول هستند؟ چطور ممکن است صِرف بیایمانی چنین پیامدهای سهمناکی داشته باشد؟ و چرا باید داشته باشد؟ شاید برای کسی ایمان به خداوند معقول نباشد! در دنیای معاصر تعیین سبک زندگی به تصمیمی فردی تقلیل داده شده است.
دست خودتان است: میتوانید مؤمن باشید، میتوانید نباشید. شاید از فردا تصمیم بگیرید، بر خلاف امروز، به خداوند ایمان بیاورید. میتوانید این تصمیم را نگیرید. در دنیای امروز تصمیم شما محترم است. شما حق دارید سبک زندگی خود را انتخاب کنید». اما إِنَّ الَّذِینَ یسْتَکبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ. به راستی مخاطب این آیات کیست؟ مؤمنان؟ غیرمؤمنان؟ حق فردی چه میشود؟ به ویژه در دنیای مدرن، و به ویژهتر از منظر بروندینی، چگونه باید از این آیه و نظایرش دفاع کرد؟ سعید زیباکلام باز هم اثری چالشی و شیرین را خلق کرده است. کتاب سیاه از فراز اول شما را به تأمل فرو میبرد، ذهن شما را ورز میدهد و مسائل فوق و شبیه آن را با توجه به آیات قرآن میکاود.
قسمتی از کتاب کتاب سیاه:
به راستی چه اشکال و ایرادی در این سخن که «هرگز ایمان نمیآوریم مگر اینکه داده شویم مانند آنچه رسولان خداوند داده شدند» وجود دارد؟ به گمان من برای پاسخ بدین سؤال باید آن را قدری ترمیم و اصلاح کرده، جایگاه و خاستگاه گویندگان آن سخن را روشن کنیم تا بتوانیم به تناسب به آن پاسخ گوییم. نخست اینکه قائل شویم قائلین این سخن فارغ از مبادی و مفروضات دینی هستند یا به تعبیری دیگر، آنها نگرش برون دینی دارند. یعنی خود را از پارادایم یا قلمرو آموزه های دینی به طور تمام و کمال رها و آزاد کردهاند. سؤال کنیم آیا در این صورت میتوان این سخن را مورد سرزنش و نقد و نفی قرار داد؟ آیا میتوان به آنها گفت «خداوند عالم تر است که پیامبری اش را کجا قرار دهد» و انتظار داشت آنها هم بپذیرند؟
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.