سبد خرید

هر روز موهبتی است

ناشر : بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسهدسته: ,
موجودی: ناموجود

368,000 تومان

جان کری برای ما ایرانی‌ها نامی آشنا و پراهمیت است. وقتی هیلاری کلینتون در سال ۲۰۱۳ از وزارت خارجه آمریکا استعفا داد و جان کری بر صندلی او نشست مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا و ۴ کشور دیگر هم در آستانه برگزاری بود. یک طرفِ میز کری بود و سایر مذاکره‌کنندگان، و آن سوی دیگر هم محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران به همراه هیات مذاکره‌کننده حضور داشتند.
یادداشت‌ها و خاطرات جان کری اگرچه به این دلیل برای ما بسیار مهم تلقی می‌شود، اما سایر ویژگی‌های او هم باعث شده تا به کاراکتری مهم در خود آمریکا تبدیل شود.
او دانش‌آموخته علوم سیاسی از دانشگاه ییل، سیاستمدار، وکیل و وزیر امور خارجه آمریکا دو دولت دوم باراک اوباما است. از ۱۹۸۵ تا ۲۰۱۳ سناتور دموکرات ایالت ماساچوست در مجلس سنای آمریکا بود. کری در سال ۲۰۰۴ رسما به عنوان نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاست‌جمهوری کشورش معرفی شد که از جورج بوش شکست خورد.
جان کری درباره این کتاب نوشته است: «کتاب «هر روز موهبتی است» قرار نبوده مجموعه‌ای از اسناد و روایت‌های مستند باشد؛ من در آن شیوه زندگانی خودم را وصف کرده‌ام. این کتاب برای این نوشته شده که نشان دهد همیشه حقایقی تلخ‌تر و سخت‌تر از باختن یک بحث یا یک جدال انتخاباتی وجود دارند: از این بدتر این است که بنشینی و موهبت یک روز تمام را نادیده بگیری و از به دوش کشیدن مسئولیت و دشواری شانه خالی کنی. این کتاب قصه من است و راهی که در این سال‌ها پیموده‌ام و ایمانی که به موهبت این روزهای پیاپی داشته‌ام.»
نشریه «نیویورکر» درباره این کتاب نوشته است: «خط باریک بین خاطره‌نگاری و خودنگاری، به تیزی تیغ است و «هر روز موهبتی است»، از هر دو، بهترین مایه‌ها را گرفته: به دقت و ریزبینیِ اولی است و دردمندی و روایتگریِ دومی را در خود دارد.»

ناموجود

می‌توانید ایمیل خود را وارد کنید تا از موجود شدن این محصول بصورت خودکار آگاه گردید.

مقایسه




هر روز موهبتی است

جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران از در اتاقی کوچک و بی‌پنجره که کنار سالن شورای امنیت سازمان ملل قرار داشت و به‌زحمت بزرگتر از انباری‌های داخل خانه بود رد شد. این اولین دیداری بود که در ۴۰ سال گذشته میان یک وزیر خارجه آمریکا و وزیر خارجه ایران انجام می‌شد.
ارزیابی‌های متحدان ما، از جمله اسرائیل و کارشناسان خودمان این بود که ایران با شتاب در حال حرکت به‌سمت توانمندی سلاح هسته‌ای بود. هیچ‌کس شکی نداشت که آنها در آن زمان به توانمندی چرخه سوخت هسته‌ای دست پیدا کرده بودند.
ایران از ۱۶۴ سانتریفیوژی که در روزهای اولیه دولت جورج دبلیو بوش برای غنی‌سازی اورانیوم می‌چرخاند، تا سال ۲۰۱۱ خودش را به جایی رسانده بود که میان ۲۷۰۰۰ سانتریفیوژ مستقر خود، ۱۹۰۰۰ دستگاه سانتریفیوژ را مورد استفاده قرار می‌داد. ایرانی‌ها مقادیر کافی اورانیوم غنی‌شده ذخیره کرده بودند که در صورت گریز هسته‌ای برای ساخت ۸ تا ۱۰ بمب کافی بود.

وقتی من و ظریف در همان نخستین دیدار روبروی هم نشستیم در آن اتاق کوچک، نزدیک به یک ساعت با هم گپ زدیم. پیش از اینکه ظریف را ببینم کلی از رفقای دیگری که با او در سازمان ملل کار کرده بودند پرس‌و‌جو کرده بودم و پیدا بود که او همین کار را کرده و از جمله، خیلی از همکاری‌های سازنده ما با هم‌پیمانان عمانی تعریف کرد.
چیزی که در همان ابتدا خیلی به چشمم آمد تسلط کامل او به زبان و عبارات پیچیده زبان انگلیسی بود. در آمریکا درس خوانده و دانش وسیعی از سیاست آمریکا داشت.
آدم باهوشی بود با معلومات بالا و تحصیلات عالی. در عین حال، فارغ از اینکه چقدر من و او سر این مسائل با هم اختلاف نظر داریم، با کلامی روشن و بلیغ و کاملا متعهد به سیاست‌های حکومت ایران سخن می گفت.
در ابتدای سخن، قدری چاق‌سلامتی کردیم و از هر دری حرف زدیم: سال‌هایی که او در #نیویورک گذرانده بود و سازمان ملل و زندگی در ایران و خانواده‌اش و سیاست‌های دو کشور و شغل من و حتی سنا. بعد رسیدیم سر اصل مطلب. خیلی روشن برایش گفتم که آمریکا در این راه کاملا جدی وارد شده اما هیچ‌گونه شتاب و اجباری برای رسیدن به توافق اتمی با ایران ندارد.
گفتم که نرسیدن به توافق، بهتر از یک توافق بد است و از سویی ایرانی‌ها هم باید آمادگی این را داشته باشند که خود را با قواعد آژانس بین‌المللی انرژی اتمی وفق دهند وگرنه هر گونه کاری در این زمینه وقت تلف کردن است. او هم گفت که ایران ابداً درمانده نیست و برای رسیدن به این توافق دست و پا نمی‌زند. در این موضع، به فتوای سال ۲۰۰۳ رهبر ایران اشاره کرد که استفاده از سلاح اتمی را حرام می‌دانست. من هم گفتم که ما به یکی از متقن‌ترین توافقات بین‌المللی نیاز داریم که تا به حال بسته شده و دیگر روشن بود که خط قرمز هرکدام از ما دو نفر چیست. با این حال مشخص بود که هر دوی ما اراده جدی داریم که راهی بگشاییم.

وقتی مادربزرگم فوت کرد، از او آنقدر به پدرم رسید که حالا می‌توانست رویای خودش را عملی کند و قایقی بسازد و به دل اقیانوس‌های پهناور بزند.
این اشــتیاق را از همان سال‌های ابتدای نوجوانی بارها برای من که بزرگترین پسرش بودم بازگو کرده بود. یازده سالی داشتم که یک‌بار مرا با خود به داووس سوئیس برد تا آنجا اسكی کنیم. نمی‌دانستم که قرار است سال‌ها بعد از آن بارها برای برگزاری جلسات «مجمع جهانی اقتصاد» به این شهر بروم و این دیدار اول برایم بسیار خاطره‌انگیز بود. از آن چوب‌اسكی‌های قدیمی به‌پایم بود: همان‌ها که جنس‌اش از چوب بود و با بند به زیر چكمه محكم می‌شد. با هم تا بالای کوه رفتیم.»
پدرم نمی‌دانست که من خبر دارم او هر وقت مــرا به «پارزن» می‌برد، عمداً سخت‌ترین و طولانی‌ترین مسیرها را انتخاب می‌کند. همیشه هم من در این مسیرها کله‌پا می‌شدم و بیشتر راه را با ماتحت می‌سریدم و پایین می‌آمدم.

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

مترجم

نوع جلد

گالینگور

قطع

وزیری

نوبت چاپ

3

سال چاپ

1399

تعداد صفحات

734

زبان

موضوع

,

شابک

9786002535108

وزن

1010

جنس کاغذ

عنوان اصلی

Every Day Is Extra
2018

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “هر روز موهبتی است”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...