نظریه روانکاوانه فیلم و قاعده بازی
درباره نویسنده تاد مک گوان:
تاد مکگوان (Todd McGowan) نویسنده کتاب نظریه روانکاوانه فیلم و قاعده بازی، استادیار فیلم در دانشگاه ورمونت، ایالات متحده است. او نویسنده داستان های داستانی کریستوفر نولان (2012)، Out of Time: Desire in the Atemporal Cinema (2011) ، The David Impossible David Lynch (2007) ، The Gaze Real: Theory Film Theory After Lacan (2007) و کتاب های دیگر است.
درباره کتاب نظریه روانکاوانه فیلم و قاعده بازی:
پیوند میان اندیشۀ روانکاوانه و سینما بهوضوح نمایان است. اینکه هر دوی آنها در یک سال آغاز شدند تماماً تصادفی نیست. در سال ۱۸۹۵، فروید و یوزف برویر «مطالعاتی در باب هیستری» را منتشر کردند، و لویی و آگوست لومییر نخستین فیلمهایشان را در گراندکافه در پاریس نمایش دادند. نظریهپردازان فیلم اغلب این تقارن تاریخی را مورد التفات قرار دادهاند، اما فصل مشترک روانکاوی و سینما تنها سال سرآغازشان نیست. از خلال تحلیل رؤیاها است که روانکاوی به مهمترین کشفیات خود نایل میشود و، تا امروز، سینما همچنان یک کارخانۀ رؤیا، صورتی از رؤیاپردازی جمعی، باقی مانده است.
البته میان رؤیا و فیلم تفاوتی اساسی وجود دارد. رؤیا را یک سوژۀ منفرد تولید میکند، و فیلم را یک کارگردان با همراهی صدها نفر دیگر. حتی اگر فیلم بینشی عمیق دربارۀ روان کارگردان به دست دهد، این امر برای هیچکس دیگری واجد جذابیت ذاتی نیست. جای شکرش باقی است که به احتمال زیاد به خاطر ماهیت جمعی تولید فیلم، نظریۀ روانکاوانۀ فیلم، به وضعیت نقد ادبی در میانۀ قرن بیستم دچار نشد و هرگز در کورهراه استفاده از متن به منزلۀ پنجرهای به درون روان خالق آن پرسه نزد.
قسمتی از کتاب نظریه روانکاوانه فیلم و قاعده بازی:
زمانی که نظریه فیلم روانکاوانه نخستینبار به طور جدی ظهور نمود، کیف هیچ نقشی در آن ایفا نمیکرد، و این امر باید به منزله سرنخی باشد در این خصوص که این نظریه اولیه تا چه حد دچار سوءتفاهم بوده است. برای نظریه فیلم روانکاوانه دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، امر خیالی به منزله مقوله مرجح برای تحلیل سینما بود. از یک لحاظ، این امر تا آنجا که سینما خود متکی بر یک رشته تصاویر است معقول مینماید. اما امر خیالی همچنین در میان سه ساحت لکانی کماهمیتترین است، ساحتی که او کمترین زمان را برای صحبتکردن دربارهاش اختصاص داده بود. نظریه فیلم روانکاوانه تا آنجا که به قیمت کنار گذاشتن امر واقعی تروماتیک و کیف بر امر خیالی تکیه میکرد، بر مبنایی نادرست آغاز شد.
نخستین کوشش مهم از حیث تاریخی برای ساختن و پرداختن یک نظریه فیلم روانکاوانه در فرانسه صورت گرفت. متفکرانی همچون ژان لوئی بودری، ژان پییر اودار و کریستین متز تحت تاثیر اندیشه فروید و لکان، شیوهای برای اندیشیدن درباره سینما ارائه کردند که بر آثار خاص موقعیت تماشاگر در سینما متمرکز بود. آنها آثار سینما بر تماشاگر را به برخی مفاهیم خاص روانکاوی پیوند دادند.
در مورد هر یک، مفهوم روانکاوانه مرکزی متفاوت است، و این یعنی هر نظریهپرداز نوع خاصی از نظریه فیلم را ابداع نموده است؛ با این حال نحوه پذیرش این نظریات چنان بود که گرایش به آمیختن آنها با یکدیگر داشت. بودری سازوبرگ سینما را اینگونه میفهمد که تماشاگر را در موقعیتی همچون موقعیت نوزاد در مرحله آینهای لکان قرار میدهد. اودار مفهوم دوخت [یا بخیه] – پیوند یافتن سوژه با نظام دالها – را در برخی موارد استعمال تکنیک نمای کوتاه/معکوس در سینما در کار میدید.
و متز، با بهکارگیری دو اصطلاح از چارچوب مفهومی لکان، چنین نظریهپردازی نمود که شکل بنیادین سینما ساختار نمادین مبنایی آن را مخفی میسازد. این دو ایده – کارکرد پرده سینما به مثابه آیینهای در برابر سوژه و اینکه فیلم سوژه را به نظم دلالتگر خود میدوزد – عمده ماحصلی بودند که از این گشایش ناگهانی و اولیه نظریهپردازی پدیده آمد، و این ملغمه خود را چشمگیرتر از هر جایی نه در فرانسه بلکه در بریتانیای کبیر آشکار ساخت.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.