مواجهه با مرگ
درباره نویسنده برایان مگی:
برایان مگی (Bryan Magee) نویسنده کتاب مواجهه با مرگ، (زادهٔ ۱۲ آوریل ۱۹۳۰ – درگذشتهٔ ۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۹) فیلسوف، روزنامهنگار، نویسنده، شاعر و سیاستمدار بریتانیایی بود که به دلیل نگارش کتابهای همهفهم دربارهٔ فلسفه، شناخته میشود.
براین مگی در ۱۲ آوریل ۱۹۳۰ در محلهٔ هوکستون در خاور لندن زاده شد. پدر او، فردریک، لباسفروشی فرهیخته بود و تحصیلات اندکی داشت. او رابطهٔ نزدیکی با پسرش، برایان داشت و او را به آموختن موسیقی و تئاتر تشویق میکرد. علاقه به موسیقی باعث شد که برایان بعدها دو کتاب دربارهٔ ریشارد واگنر و تأثیر فلسفه بر کار واگنر بنویسد. برایان مگی همچنین به عنوان منتقد موسیقی در نشریات مطلب مینوشت. او در گفتگویی با رامین جهانبگلو گفته بود که «اگر یک بار دیگر به دنیا بیاید به جای فلسفه به دنبال موسیقی میرود، زیرا از دید او هنر ژرفتر از فلسفه است.»
رابطهٔ برایان با مادرش، شیلا، به خوبی رابطهاش با پدرش نبود. مادر برایان به علائق فرهنگی او بیاعتنا بود. برایان مگی دربارهٔ رابطه خود با مادرش، مگی در واپسین مصاحبه زندگیاش خود گفته بود: «مادرم هیچکس را دوست نداشت. آدمی خالی از محبت بود. به من و خواهرم میگفت که ما را دوست ندارد.» در سال ۱۹۳۹ (میلادی) با آغاز جنگ جهانی دوم و بمباران هواپیماهای آلمان نازی، در ۹ سالگی برایان، خانوادهٔ او از خاور لندن کوچ کردند تا از بمباران آلمانیها در امان باشند؛ گرچه خانهٔ آنها از بمباران در امان نماند و با خاک یکسان شد.
برایان مگی در دانشگاه آکسفورد کارشناسی و کارشناسی ارشد تاریخ و فلسفه خواند. دوره دکترا فلسفه را در این دانشگاه نیمه کاره رها کرد و برای یک سال به دانشگاه ییل رفت.
درباره کتاب مواجهه با مرگ:
قسمتی از کتاب مواجهه با مرگ:
«یادم میآید یک بار گفتی اگر آدم در مقابل مرگ به دین رو بیاورد، این نشاندهنده سقوط شخصیتش است.» جان لبخند موذیانهای زد: «آدمی که دو کلمه فلسفه خوانده تمایلات آتئیستی پیدا میکند، ولی آدمی که فلسفه را با عمق بیشتری خوانده باشد، تمایلات دینی پیدا میکند… نه. من مذهبی نشدهام. دین و بیدینی هر دو به یک اندازه خطاست. چیزی که الآن برای من مهم است، امکانهای مختلف است. الآن مجبورم بروم سراغ سؤالهای اساسی.
گمان نکنم هیچ وقت دچار این خطا بشوم که خیال کنم جواب نهایی را پیدا کردهام. منظورم از سقوط شخصیت همین بود. نمیتوانم وانمود کنم که با مرگ کنار آمدهام یا آن را پذیرفتهام. کنار نیامدهام. ولی این جور مشکلات لاعلاج ذهنی نتیجهاش ترس نیست. در درجه اول ترس نیست. سردرگمی است. کنجکاوی توأم با سردرگمی است. نمیتوانم بپذیرم که همه چیز… همه چیز بستگی به این مسائل دارد، ولی من نمیتوانم برای این مسائل جوابی پیدا کنم. درواقع تنها چیزی که به طور قطع میدانم این است که هیچ وقت نمیتوانم جواب اینها را بدانم. این چیزی است که تحملش را ندارم.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.