فلسفهی علم
درباره نویسنده سمیر اکاشا:
سمیر اکاشا (Samir Okasha) نویسنده کتاب فلسفهی علم، استاد فلسفه علم در دانشگاه بریستول بریتانیا است. او به موضوعاتی نظیر فلسفه علم، نظریه تکامل و فلسفه زیست شناسی علاقه بسیاری دارد و به علت جایگاه علمی بالای خود عضو فرهنگستان علوم بریتانیا و از اعضای تاثیرگذار انجمن فلسفه علم اروپا است و مدتی ریاست آن انجمن را نیز بر عهده داشته است. او در سال 2006 کتابی به نام فرگشت و سطوح انتخاب را نوشت و سه سال بعد برنده جایزه لاکاتوش شد. این جایزه به کتابهای انگلیسی زبانی داده میشود که نقش ممی در فلسفه علم ایفا کرده باشند.
درباره کتاب فلسفهی علم:
ممکن است در جواب پرش بنیادین علم چیست به خودتان بگویید که علم یعنی تلاش برای تبیین، فهم و پیشبینی جهانی که در آن زندگی میکنیم. اما این جواب قانعکننده نخواهد بود زیرا ادیان نیز کارکرد مشابهی دارند. علاوه بر این ستارهبینی را نیز میتوان ابزاری برای پیشبینی آینده دانست. پس میتوان گفت که پی بردن به پاسخ سوال علم چیست کار چندان راحتی نخواهد بود.
در علم مشاهدات به صورت دقیق و منظم صورت میگیرد و در صورت امکان آزمایشهای مختلفی انجام میشود. یکی دیگر از وجوه مهم و تمایزبخش علم، به وجود آوردن نظریه به منظور تبیین و توضیح پدیدههاست. البته انجام این کارها به هیچعنوان آسان نیست. حتما شما نیز درباره چالشهای گالیله برا اثبات گردش زمین به دور خورشید داستانهایی را شنیدهاید. این یافته گالیله زمینه یک انقلاب علمی را فراهم کرد که به وسیله آن هیات بطلیموسی که سلطهای هزار ساله داشت فروپاشید.
بسیاری از یافتههای جدید و نظریههای نوین نیز چنین چالشهایی را برای پذیرش به همراه داشتهاند. بخشی از مسئله کتاب فلسفه علم پرداختن به تاریخ روشهای علمی و پی بردن به مبانی علم جدید است. در دوران باستان و دوران میانی (قرون وسطا) نیز مسئله علم مورد بررسی قرار میگرفت و فلاسفهای نظیر افلاطون، سقراط و ارسطو، نظریات جامعی درباره زیستشناسی، ستارهشناسی، فیزیک، شیمی و… داشتند. وضعیت مشابهی در مشرق زمین وجود داشت و افرادی نظیر ابن سینا شاخههای مختلف علم را مورد بررسی قرار میدادند.
اما انقلاب علمی و ایجاد تحولی شگرف در علم از قرن 16 میلادی و همزمان با عصر روشنگری در اروپا شدت گرفت. در این دوران بسیاری از اصولی که بدیهی به حساب میآمدند به چالش کشیده شدند و به کناری رفتند. به عنوان مثال یافتههای جدید در شیمی، ساخته شدن جهان از چهار عنصر آب، خاک، هوا و آتش را مردود میشمارد یا پزشکی نوین مسئله مزاج را قبول ندارد. اما این تحولات اساسی حاصل چه چیزی بود؟ تحت تاثیر عوامل مختلفی، روشهای علمی گوناگونی شکل میگرفت. برخی از مشاهدات و آزمایشات نظریات و باورهای قبلی را به راحتی ابطال میکردند.
حال سوال اساسیای که در ذهن ما شکل میگیرد این است که از کجا بدانیم کدام روش علمی بر دیگر روشها برتری دارد و اساسا چگونه میتوانیم این روشها و نظریات را با یکدیگر مقایسه کنیم و بسنجیم. در بررسی این روشها هم فیلسوفان و هم دانشمندان فعالیتهای بسیاری را انجام دادهاند و میتوان گفت که فلسفه علم یک موضوع صرفا فلسفی نیست. فلاسفه علم تلاش میکنند تا به مفروضاتی که دانشمندان با آنها کار میکنند، تردید و شک وارد آوردند.
در کتاب فلسفه علم تعدادی از این شکهای مهم تاریخ علم که به انقلابهای علمی مهمی انجامیده است، مطرح میشود. اما این کتاب فقط در تاریخ علم متوقف نمیماند و به فلسفه علم معاصر نیز میپردازد. همانگونه که در فلسفه رویکردها و نگرشهای مختلفی وجود دارد فلسفه علم نیز در موقعیت مشابهی قرار گرفته است. ما در کتاب فلسفه علم با فیلسوفان علم مهمی نظیر کوهن، بیکن و کارل پوپر به صورت مفصل آشنا خواهیم شد.
کتاب فوق از 7 بخش تشکیل شده است و به طور خلاصه میتوانیم بگوییم که پس از مطالعه آن میتوانیم به این نکته پی ببریم که علم چیست، ساختار استدلالهای علمی به چه صورت است و تبیین در علم چه معنایی دارد. یکی از مهمترین مباحثی که در کتاب فلسفه علم مورد بررسی قرار میگیرد واقع گرایی و ضدواقع گرایی در علم است که به مسئله معناشناسی و تعیین ناقص میپردازد. فصل پنجم کتاب فوق به تغییرهای علمی و انقلابهای علمی اختصاص دارد، فصل ششم نیز درباره مسائل فلسفیای است که حول فیزیک، روانشناسی و زیستشناسی وجود دارد. همانگونه که در ابتدای یادداشت گفتیم بسیاری از افراد برای علم احترام ویژهای قائل هستند اما به هر حال علم از جانب برخی فلاسفه و منتقدان مورد نقد قرار گرفته است. فصل هفتم کتاب فلسفه علم به نگاه منتقدان علم اشاره میکند.
قسمتی از کتاب فلسفهی علم:
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.