سبد خرید

رد خون بر پلک‌هایمان

ناشر : برجدسته: ,
موجودی: موجود در انبار

95,000 تومان

یک وکیل جوانِ آرمان‌گرا به نام سینا که با دل‌بستن به رؤیای تحقق «عدالت» رشته‌ی حقوق را انتخاب کرده، در نخستین پرونده‌اش درگیر گره‌گشایی از یک قتل می‌شود. یکی از هم‌کلاسی‌های سابقش به قتل رسیده و او قرار است از دختری که متهمِ اصلی این پرونده است، دفاع کند. او اما تصوری از پیچیدگی‌ها و روابطی که پشتِ این پرونده پنهان است ندارد؛ روابطی که هم‌زمان گذشته‌ی دور، گذشته‌ی نزدیک و اکنونِ او را به چالش می‌کشد.

سینا از نسل جوانانی است که در نخستین مواجهه‌ی عیانش با دستگاه بروکراتیکِ قدرت، متوجه می‌شود که قافیه را از پیش باخته‌ است.

تعداد:
مقایسه



رد خون بر پلک‌هایمان

درباره نویسنده رها فتاحی:

رها فتاحی نویسنده کتاب رد خون بر پلک‌هایمان،متولد ۲۶ آذر ۱۳۶۵ در تویسرکان است. خانواده‌اش در شش ماهگی به رشت رفتند و رها در  آن‌جا بزرگ شد. نخستین مجموعه‌داستان او با عنوان من و زنم و سیندرلا سال 1389 و نخستین رمان او بطری‌بازی سال 1397 منتشر شده است.

جز نوشتن و‌ نوشتن و نوشتن مستمر، و خواندن و خواندن و خواندنِ گاه دیوانه‌وار، چند سالی ا‌ست کارگاه داستانی به نام «گردش‌های عصر» دارم و شاگردانی سرشار از رؤیای نوشتن. نوشتن برایم به‌ چالش کشیدن واقعیت است، شورشی مدام علیه واقعیتِ موجود، چراکه باور دارم حقیقت مقصدی است که ما فقط و فقط می‌توانیم به‌سمتش گام برداریم، و مسیر آن مبارزه علیه واقعیتِ موجود است. و چنین مبارزه‌ای را نوشتن است که ممکن می‌کند.

درباره کتاب رد خون بر پلک‌هایمان:

رد خون بر پلک‌هایمان رمانی در دسته‌ی «رمان سیاه» است که به بهانه‌ی گره‌گشایی از یک جنایت، زوایایی از بسترِ سیاسی‌ای که وضعیت موجود را رقم زده عیان می‌کند.

قسمتی از کتاب رد خون بر پلک‌هایمان:

تلفن که زنگ خورد، به ساعتم نگاه کردم. نیم ساعت پیش باید از دفتر بیرون می‌زدم. درست از وقتی که انعکاس نور پای کمدِ چوبی پرونده‌ها پیدا شده بود، همان‌طور بی‌حرکت نشسته بودم روبه‌روی پیچک؛ نور حالا رسیده بود بالای آن، میان برگ‌های پیچک.

انصافی پشت خط بود: «دفتری سینا؟»

«آره، کار داشتم. موند‌م.»

«گوشی‌ت‌ رو چرا جواب نمی‌دی پس؟»

گوشی روی کاناپه بود و متوجه نشده بودم.

«باید بری زندان.»

دوباره به ساعت نگاه کردم تا مطمئن شوم ساعت اداری تمام شده.

«هماهنگ کرد‌م. باید بری ملاقات. کار خاصی هم نیاز نیست بکنی، فقط می‌ری خودت رو معرفی می‌کنی بهش. می‌خوام از نزدیک ببینی‌ش و بهش بگی که وکیلشی. همون توصیه‌هایی که باید بکنی. همین فقط.»

«تنها؟»

«توجه نمی‌کنی ها! مگه کِیس خوب نمی‌خواستی؟»

«چی هست؟»

«چی نه، کی! زن، بیست‌و‌شش‌ساله، جرم قتل.»

«زن؟»

«زن ندیدی تا حالا؟ نیم ساعت پیش باید می‌رفتی سینا! عجله کن فقط. پرونده رو هم نماینده‌ی دادستان می‌فرسته برام خونه، شب بیا بگیر.»

آمدم چیزی بگویم که گفت: «شب نه، حدود هفت ‌و هشت بیا.»

«اعتراف کرده؟»

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

سال چاپ

1401

تعداد صفحات

182

زبان

موضوع

,

شابک

9786225696143

وزن

165

جنس کاغذ

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “رد خون بر پلک‌هایمان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...