دین، دموکراسی و حقوق بشر (سرگذشت لائیسیته)
درباره نویسنده مارسل گوشه:
مارسل گوشه (Marcel Gauchet) نویسنده کتاب دین دموکراسی و حقوق بشر، (متولد 1946) مورخ، فیلسوف و جامعه شناس فرانسوی است. او استاد بازنشسته مرکز تحقیقات سیاسی ریموند آرون در École des Hautes Études en Sciences Sociales و رئیس نشریه Le Débat است. گوشه یکی از برجسته ترین روشنفکران معاصر فرانسه است. او به طور گسترده در مورد موضوعاتی مانند پیامدهای سیاسی فردگرایی مدرن، رابطه بین دین و دموکراسی، و معضلات جهانی شدن نوشته است. دو تا از کتابهای گوشه به انگلیسی ترجمه شدهاند، از جمله «افسون زدایی از جهان: تاریخ سیاسی دین». گوشه در سال 2018 برنده جایزه یوروپئن دی l’essai، بنیاد چارلز ویلون شد.
درباره کتاب دین دموکراسی و حقوق بشر:
نویسنده در بخش اول کتاب، دگرگونیهای کنونی لائیسیته را بررسی میکند. بر این اساس وضعیت لائیسیته در فرانسه به منزله شاخص در نظر گرفته شده است. در دومین بخش کتاب، ظهور اندولوژی حقوق بشر در همین دوره به بحث گذاشته شده است. به تصریح نگارنده: “لائیسیته در فرانسه علیه یک رقیب جدی در هیات کلیسای کاتولیک برپا شد. مسالهی جمهوری در فرانسه از همان آغاز حل تضادی بود که انقلاب فرانسه در آن ناکام ماند. این انقلاب، آزادی سیاسی، حق انسانها در وضع نمودن قوانین خود و حق حاکمیت در ادارهی خود را اعلام کرد، اما به نام آزادی سیاسی، آزادی دینی را سرکوب نمود.
آزادی عقیدهی مومنان که هنوز خواهان حقوق الهی بودند را نادیده انگاشت و نفی کرد. قانون جدایی سال 1905 میان کلیسا و حکومت، این مشکل قدیمی را خاتمه داد، آن هم از طریق به رسمیت شناختن آزادی دینی در عین حال که آزادی سیاسی را بر کرسی نشاند. در چارچوب این دگرگونی باید به همین شیوه به تخت نشستن حقوق بشر و مورد توجه قرار گیرد، مهمترین رویداد در تاریخ دموکراسیها پس از پذیرش اصول حکومت اجتماعی پس از جنگ جهانی دوم باید دو جنبهی پدیده را از هم تمایز کرد: جنبهی حقوقی و جنبهی ایدئولوژیکی. حقوق بشر تاریخی طولانی دارد که به سدهی هفدهم برمیگردد و نخستین میوههایش را در انقلابات حقوق بشری اواخر سدهی هجدهم در آمریکا و فرانسه میبینیم”.
قسمتی از کتاب دین دموکراسی و حقوق بشر:
لائیسیته یکی از کانونهای نگرانی فرانسهای دلواپس است. میخواهم علل و انگیزههای این نگرانی را با کمک تاریخ روشن کنم. همانگونه که خواهیم دید این امر برای فهمیدن وضعیت سیاسی مان پیامدهای بسیار عمیقی دارد. کارمن تفسير پدیده ویژه ای است که چارچوب کلی آن را در جای دیگر طرح کردم. برای مشخص کردن حرکت مدرنیته پیشنهاد کردم از «خروج دین» سخن گفته شود و این مسأله دقیقا برای دوری گزیدن از اصطلاحات «لائیسیزاسیون» یا «سکولاریزاسیون» بود.
این روند تمام جوامع غربی را به اشکال گوناگون تحت تأثیر قرار داد. فرانسه راه منحصر به فردی در پیش گرفت که واژهی «لائیسیته» به خوبی این ویژگی را نشان میدهد. ارزیابی این ویژگی است، اگر بخواهیم نسبی شدنی را که هم از درون وهم بیرون متحمل میشود درک کنیم. لائیسیته با قرار گرفتن در فضای حقوقی اروپایی زیر فشار قرار گرفته است؛ فضایی که در آن یک مورد کنار موارد دیگر است اما توسط حرکت مداوم تاریخ و تغییری که بر مضامین کلاسیک مسأله تحمیل میکند، در موضع ناگواری قرار یافته است. پدیده به خودی خود جالب است اما وقتی جالبتر میشود که به شکل غیرمستقیم امکان روشنگری را فراهم کند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.