دربارهی زیبایی زنان
درباره نویسنده آنتونیو فیرنتزوئولا:
آنتونیو فیرنتزوئولا (Agnolo Firenzuola) نویسنده کتاب دربارهی زیبایی زنان، (۱۵۴۳ ـ ۱۴۹۳) فیلسوف نوافلاطونی، راهب، حقوقدان، شاعر، ادیب و زبانشناس مشهور ایتالیایی است.
درباره کتاب دربارهی زیبایی زنان:
موضوع اصلیِ کتاب درباره زیبایی زنان، به طور کلی مفهوم زیبایی و به طور خاص زیبایی زن است. نویسنده هم به تعریف کلی و عامِ مفهوم زیبایی پرداخته است و هم یکی از بزرگترین مصادیق این زیبایی یعنی زیبایی زن را توصیف کرده است. با اینهمه، انگیزهی اصلی نویسنده از تألیف کتاب چیز دیگری بوده است: «مسئلهی زن.» «مسئلهی زن» یکی از جنجالیترین و چالشبرانگیزترین مسائل تاریخ بشری بوده است. هر چند اندیشمندان عصر رنسانس فلسفهی افلاطونی را بر فلسفهی ارسطویی ترجیح میدادند، با اینهمه در باب مسئلهی زن، با پیروی از فلسفهی ارسطو، بر نابرابری جنسیتی زن و مرد و برتری مردان بر زنان تأکید میکردند.
در مقابل، رویکرد افلاطونی به زن کاملاً مثبت بود و بهصراحت به برابری زنان و مردان اشاره داشت. اسطورهی آفرینش، که افلاطون آن را در رسالهی مهمانی از زبان آریستوفان بیان کرده است، بهروشنی گواه برابری زنان و مردان است. در اوتوپیا یا آرمانشهر افلاطون، که وصف آن در کتاب جمهوری آمده است، زنان پابهپای مردان تعلیم میبینند، با یکدیگر رقابت میکنند و حتی افلاطون در پایان کتاب صریحاً میگوید که زن هم میتواند زمامدار مدینهی فاضله باشد.
فیرنتزوئولا، برخلاف دیدگاه مردسالار و زنستیز حاکم بر جوامع آن دوران، از افلاطون پیروی میکند و با نقل اسطورهی آریستوفان آشکارا برابری مردان و زنان را نشان میدهد، چنان که میگوید: زنان به اندازهی مردان شریف، عاقل و شایستهی فراگیری علوم اعم از نظری و عملیاند، به اندازهی آنان در فنون مکانیکی و دانشها تبحر دارند و تواناییها و قابلیتهاشان با مردان برابر است… بنابراین، من با شهامت تمام به شما بانوان… میگویم که در همهچیز و همهحال با ما مردان برابرید، هر چند گاهی اوقات به خاطر وظایف خانوادگی و تدبیر امور منزل، که شما از روی تواضع و به خاطر مراقبت از خانواده تقبل کردهاید، این برابری کاملاً محسوس نیست.
قسمتی از کتاب دربارهی زیبایی زنان:
چلسو سلواجو دوست خیلی خوب من است. من خیلی به او اعتماد دارم و اغلب میگویم او خودِ من است در کالبدی دیگر. از اینرو، اگر اکنون گفت و گوهای او را منتشر میکنم که او یک بار مرا از انتشار آنها منع کرده بود با من شکیبا خواهد بود زیرا عشقی که او به من میورزد باعث میشود کاری را انجام دهد که من دوست دارم؛ علاوه براین من به اصرار شخص دیگری مجبور شدم این اوراق را منتشر کنم؛ کسی که میتوانست چلسو را نیز مجبور به چنین کاری بکند او نیز مردی بسیار فرهیخته خوش قریحه و کاملاً آسان گیر است و خیلی دوست دارد خواستههای دوستان خود را بر آورده کند به همهی این دلایل و با این اطمینان که چلسو گلهای نخواهد کرد، همان گونه که میبینید این گفت وگوها را منتشر کردهام.
تابستان گذشته ،چلسو اتفاقی به باغ صومعهی گرینیانو رفت، باغی که وانوتسو روکی آن را اجاره کرده بود؛ بانوان جوان زیادی در این باغ گردش میکردند که به خاطر زیبایی، نجابت و بسیاری از فضایل ارزشمند دیگرشان شهره بودند و از میان آنها میتوان به مونا لامپیادا، مونا آمور وریسکا، سلواجا و وردسپینا اشاره کرد. آنها به بالای تپهی کوچکی رفتند که در وسط باغ واقع شده و پوشیده از درختان سرو و غار بود و دربارهی مونا آملیا دالا توره نواوا حرف میزدند که هنوز در باغ بود؛ بعضی از آنها میگفتند آملیا زن بسیار زیبایی است و برخی دیگر بر این باور بودند که او اصلاً زیبا نیست هنگامی که چلسو و برخی دیگر از مردان جوان پراتو که از خویشاوندان زنان یاد شده…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.