سبد خرید

حرفه رمان‌نویس

ناشر : نیلوفردسته: ,
موجودی: موجود در انبار

125,000 تومان

موراکامی در یازده مقاله از ادبیات و چگونگی نویسنده شدن و جهان‌بینی‌اش و همچنین خلق‌وخوی خود و نظرش نسبت به موسیقی و رمان‌های برجسته سخن گفته است. حتی با اشراف تمام به رویدادهای جاری کشورش، نظیر اشکالات نظام آموزشی و چگونگی انتشار آثارش در کشورهای خارجی (به‌ویژه انگلیسی زبان) و همت خودش در جا باز کردن برای معرفی بین‌المللی کتاب‌هایش چنان صمیمانه حرف می‌زند که هم برای خوانندۀ عام مفید است و هم نکات فراوانی دارد که به درد نویسندگان می‌خورد.

تعداد:
مقایسه



حرفه رمان‌نویس

درباره نویسنده هاروکی موراکامی:

هاروکی موراکامی (Haruki Murakami) نویسنده کتاب حرفه رمان‌نویس، در ۱۲ ژانویه ۱۹۴۹ در کیوتو ژاپن به دنیا آمد. در سال ۱۹۶۸ به دانشگاه هنرهای نمایشی واسدا رفت. در سال ۱۹۷۱ با همسرش یوکو ازدواج کرد و به گفته ی خودش در آوریل سال ۱۹۷۸ در هنگام تماشای یک مسابقه‌ی بیسبال، ایده‌ی اولین کتاب‌اش، به آواز باد گوش بسپار به ذهنش رسید. در سال ۱۹۷۹ این رمان منتشر شد و در همان سال جایزه‌ی نویسنده‌ی جدید گونزو را دریافت کرد. در سال ۱۹۸۰ رمان پینبال (اولین قسمت از سه گانه‌ی موش صحرایی) را منتشر کرد. در سال ۱۹۸۱ بار جازش را فروخت و نویسندگی را پیشه‌ی حرفه‌ای خود کرد.

کارهای او جوایز متعددی را از جمله جایزه جهانی فانتزی، جایزهٔ بین‌المللی داستان کوتاه فرانک اوکانر، جایزهٔ فرانتس کافکا و جایزهٔ اورشلیم را دریافت کرده‌است. برجسته‌ترین آثار موراکامی عبارتند از؛ نفر هفتم، بعد از زلزله، کافکا در کرانه، اول شخص مفرد و مردی که می‌خواست پرتره نیستی را بکشد. داستان‌های او بعدها از سوی ادبیات ژاپن محکوم به غیر ژاپنی بودن می‌شوند و مورد انتقاد قرار می‌گیرد. آن‌ها معتقد بودند که نوشته‌های او تأثیرگرفته از ریموند چندلر، کرت وونه‌گات و ریچارد براتیگان عنوان می‌شوند. داستان‌های او بیشتر سرنوشت‌باور، سوررئالیستی و دارای تم تنهایی و ازخودبیگانگی است. استیون پول از روزنامهٔ گاردین، موراکامی را برای دستاوردها و آثارش او را در میان بزرگ‌ترین نویسندگان قرار داده‌است.

درباره کتاب ‌حرفه رمان‌نویس:

هاروکی موراکامی با کتاب جدیدش حرفه رمان‌نویس، که اثری‌ست غیرداستانی، به خوانندگانش این امکان را می‌دهد تا با روش‌های کار او آشنا شوند. هاروکی موراکامی کسی نیست که زیاد بیرون بیاید. زندگی این رمان‌نویس ژاپنی با عادت‌هایی شناخته می‌شود: دویدن، نوشتن، گوش کردن موسیقی جاز و خوابیدن در ساعت ۹ شب. او وقت خود را تلف نمی‌کند تا برای حضور در برنامه‌های تلویزیونی یا در مراسم اهدای جوایز شرکت کنند و برگزار کنندگان جشنواره‌های ادبی عادت کرده‌اند که او محترمانه دعوت‌نامه‌هایشان را نپذیرد.

البته همه اینها به این معنا نیست که موراکامی خود را به طور کامل از دنیا دور نگه می‌دارد؛ بلکه او سعی دارد آنچه با آنها دوست دارد شناخته شود را به دست مخاطبانش برساند. کتاب خاطرات وی که با عنوان «وقتی درباره دویدن حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم» در سال ۲۰۰۷ منتشر شد، مدیتیشنی نه فقط در مورد درد و شکوه انجام دوی ماراتن در نیویورک سال ۲۰۰۵ که نگاهی اجمالی به چیزی بود که او آن را خودش نمی‌دانست.

اکنون موراکامی دوباره بازگشته و این بار به طور مستقیم و دقیق به کل حرفه نوشتن و خلق یک رمان نگاه می‌اندازد. کتاب «حرفه: رمان نویس» متشکل از ۱۱ مقاله بلند است که برخی از آنها قبلاً منتشر شده‌اند و برخی فقط برای قرار گرفتن در این مجموعه به رشته تحریر درآمده‌اند. در این مقاله‌ها موراکامی به همه چیزهایی می‌پردازد که مخاطبان وی دوست دارند از خالق «جنگل نروژی» یا «سرگذشت پرنده کوکی» یا «کافکا در ساحل» بپرسند.

چنین سوال‌هایی می‌تواند شامل این‌ها باشد: واقعیت دارد در یک بازی بیسبال به این موضوع پی بردید که قرار است رمان نویس شوید؟، چگونه می‌توانید کلمات ساده‌ای را بنویسید که این همه عمیق باشند؟» و یا سوالی گستاخانه مبنی بر اینکه: درست است که شما برای جوایز ادبی ارزشی قائل نیستید، یا به این دلیل است که جایزه زیادی نبرده‌اید؟

در مورد اول، موراکامی داستانی را که پیشتر هم گفته اما قدرت طلسم‌وار خود را از دست نمی‌دهد، تکرار می‌کند. یک روز در سال ۱۹۷۸ این مرد ۲۹ ساله که صاحب کافه جاز بود، در یک بازی بیسبال که در استادیوم جینگو در مرکز شهر توکیو برگزار می‌شد شرکت کرد. تیم او با عملکردی ضعیف، به تازگی با یک بازیکن ناشناس آمریکایی قراردادی امضا کرده بود. در اولین حضور هیلتون در بازی، وی با ضربه‌ای جانانه در سروصدای ورزشگاه به توپ ضربه زد و در همان لحظه موراکامی حس جدیدی را تجربه کرد: فکر می‌کنم بتوانم یک رمان بنویسم. او مسابقه را با حالتی گیج ترک کرد و اول به یک کتابفروشی رفت و یک خودکار گران‌قیمت خرید و بعد به خانه رفت تا در یک شب پرتب و تاب، پیش‌نویس اولین رمانش «به آواز باد گوش بسپار» را خلق کند.

در مورد سبک نویسندگی‌اش هم موراکامی توضیح داده و نوشته ابتدا نمی‌توانست صدایی ادبی خلق کند که خودش طاقت خواندنش را داشته باشد. بنابراین یکی از پاراگراف‌های بسیار سختی را که نوشته بود ابتدا به انگلیسی ترجمه کرد و بعد دوباره از زبان انگلیسی آن را به زبان ژاپنی ساده‌ای برگرداند. می‌گوید یافتن صدایی که به «خنثی» معروف شده و بدون آراستگی است را همانجا پیدا کرد که برای ترجمه به بسیاری از زبان‌های دیگر مناسب بود و او را به یکی از پرخوانده‌ترین نویسندگان سراسر جهان بدل کرد.

موراکامی در این مجموعه مقاله از بحث جوایز ادبی هم عبور نکرده و یادآوری می‌کند که به نظرش آنها اهمیتی ندارند و دلیلش هم این نیست که آنقدر که انتظار می‌رفته برنده جایزه ادبی نشده بلکه حقیقت این است معتقد است اختلال روحی و جسمی ناشی از دریافت یک جایزه ادبی، بیش از ارزش آن باعث دردسر می‌شود. وی می‌گوید: جایزه ادبی می‌تواند توجه را به یک اثر خاص معطوف کند، اما نمی‌تواند به آن روح بدهد.

نیویورک تایمز با انتشار این کتاب در دنیای انگلیسی زبان درباره وی نوشته: عظمت موراکامی به عنوان یک رمان‌نویس غیرقابل انکار است. از ۱۴ رمان او که به زبان انگلیسی منتشر شده حداقل ۳ رمان او شاهکار هستند و همه آثارش ارزش خواندن دارند. بهترین آنها «سرگذشت پرنده کوکی» است که سال ۱۹۹۴ منتشر شد و نشان دهنده سبک اولیه اوست: روایت اول شخصی در جملاتی شفاف و بی تکلف که عمق روایی را در زندگی معمولی قهرمانش در توکیو نشان می‌دهد. چالش عالی کار موراکامی این است که نوشته‌های او ساده و باز است (جای تعجب هم ندارد زیرا همینگوی و کارور قهرمانان او هستند) در حالی که دنیایی که به تصویر می‌کشد فقط اسرارآمیزتر می‌شود، طبیعت‌گرایی عجیب و غریبی که نویسندگانی مانند دیوید میچل و جسمین وارد تصویر می‌کنند، را با آن درمی‌آمیزد.

اولین درسی که وی می‌خواهد بدهد این است که نوشتن آسان است و می‌نویسد: راستش را بگویم هرگز نوشتن را دردناک ندیده‌ام. نوشتن چه فایده‌ای دارد اگر از آن لذت نبری؟ اساساً فکر می‌کنم رمان باید در یک جریان خودبه‌خودی خلق شود. وی درباره اینکه چرا هرگز در هیات داوری کتاب شرکت نکرده می‌نویسد: خیلی فردگرا هستم. فردی با دیدی ثابت و فرآیندی ثابت برای شکل دادن به یک بینایی. و در نهایت جمع بندی اینکه: موراکامی دیگر فقط یک رمان‌نویس حرفه‌ای نیست، بلکه یک شخصیت بزرگ در فرهنگ ژاپن و جهان است. از معدود افراد این قبیله ۸ میلیارد نفری که داستان‌هایش جمعیتی را پای آتش یک کمپ می‌نشاند.

قسمتی از کتاب ‌حرفه رمان‌نویس:

«دقیقا خاطرم نیست که از چه زمانی شروع به نوشتن فصل های این کتاب کردم، اما فکر می کنم پنج یا شش سال پیش بود. از مدت‌ها پیش قصد داشتم درباره ی نوشتن داستان و مسئله تداوم کار داستان‌نویسی چیزهایی بنویسم. به همین دلیل هر بار که در بین کارها فرصتی دست می داد اندک اندک در این باره مطالبی با موضوع های مختلف می نوشتم.»

در بخشی از کتاب موراکامی درباره خلق شخصیت‌ها در داستان‌هایش می‌نویسد: «بیشتر وقت‌ها، شخصیت‌هایی که در داستان‌های من ظاهر می‌شوند در جریان داستان به طور طبیعی شکل می‌گیرند. به جز چند مورد استثنایی و معدود، هرگز از پیش تصمیم نگرفته‌ام که چگونه شخصیت‌هایی را خلق کنم. آدم هایی که در روند خلف داستان ضاهر می‌شوند ابتدا محور اصلی شخصیتشان شکل می‌گیرد و بعد کم‌کم جزئیات بیشتری به آن اضافه می‌شود درست مثل آهن‌ربایی که براده‌های آهن را به خودش جذب می‌کند و بدین ترتیب پیکره‌ی کامل شخصیت‌ها ساخته می‌شود.»

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

مترجم

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

1

سال چاپ

1402

تعداد صفحات

224

زبان

موضوع

شابک

9786227720822

وزن

225

جنس کاغذ

عنوان اصلی

Novelist as a Vocation
2017

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “حرفه رمان‌نویس”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...