تمام هستی من
درباره نویسنده نازیلا نقی زاده:
نازیلا نقیزاده نویسنده کتاب تمام هستی من، متولد 1365 است.
درباره کتاب تمام هستی من:
فرزانه از سن خیلی کم عاشق مردی شده که دوست صمیمی پدرش است و عمو صدایش میزند. برخلاف سنتهای زمان خودش پا پیش میگذارد. و عشقش را ابراز میکند. درست در زمانی که همه چیز را بر وفق مرادش میبیند. با فاش شدن رازی سر به مهر همه چیز به طور ناگهانی تغییر میکند و پایش به عمارت وزیر رضا شاه کشیده میشود. و داستان تازه شروع میشود.
قسمتی از کتاب تمام هستی من:
ستارههای چشمک زن بر پهنهی آسمان خودنمایی میکردند. شب دل انگیزی بود و هوای لطیف اوایل خردادماه جسم و روحمان را نوازش میداد. بعد از مدتها وقتش رسیده بود من و دو خواهرم فرحناز و فیروزه مثل تمام تابستانهای گذشته دوباره رختخوابهایمان را برداریم و شبها را روی پشت بام بزرگ خانه به سر کنیم. کوچک تر که بودیم آقاجون و خانم جون رختخوابهایمان را پهن می کردند و ما دخترها میان بالشتهای سفید و تشک های نرم و گل داری که مادر با ظرافت تمام دوخته بود بالا و پایین می پریدیم. صدای هیس خانم جون و اخطار قاطعانهی آقاجون که می آمد چشم هایمان بسته می شد. دلهایمان خوش بود و ریزریز و بی صدا و بدون هیچ علتی می خندیدیم. همین که نگاه های کودکانه مان به هم می افتاد خنده را سر می دادیم. آنقدر ستاره ها را می شمردیم تا خوابمان می برد.
در عالم بچگی بزرگ ترین ستاره را انتخاب می کردم و می گفتم: اونی که از همه بزرگ تره مال منه و فرحناز که فقط دو سال از من کوچک تر بود همیشه با اعتراض می گفت: اه آبجی، همیشه که نمیشه بزرگ تره مال تو باشه. یه بارم بذار مال من بشه.
و پشت سرش صدای کودکانهی فیروزه شنیده می شد: نه خیر آقاجون خودش گفت اونی که بزرگ تره مال منه چون من دلم از همه کوچیک تره!
سروصداهایمان دوباره بالا می گرفت تا خانم جون به وسط حرف هایمان می پرید و خطاب به من می گفت: فرانه، تو از همه بزرگتری. بگیر بخواب تا اون دوتام بخوابن.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.