باقیمانده تقسیم ناپذیر
درباره نویسنده اسلاوی ژیژک:
اسلاوی ژیژک (Slavoj Žižek) نویسنده کتاب باقیمانده تقسیمناپذیر، (زادهٔ ۲۱ مارس ۱۹۴۹) فیلسوف، روانکاو، نظریهپرداز، جامعهشناس، منتقد فرهنگی و سیاستمدار اسلوونیایی است. او در لیوبلیانا به دنیا آمد و دکترای فلسفهاش را از دانشگاه لیوبلیانا دریافت کرد. در سال ۱۹۹۰ به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری از سوی حزب لیبرال دموکرات اسلوونی معرفی شد. ژیژک فیلسوف و نظریهپرداز انتقادی است که بخش عمدهٔ کارش در سنت فلسفی هگلی، مارکسیسم و نیز روانکاوی لاکانی است. او فعالیتهای چشمگیری در زمینهٔ نظریهٔ سیاسی، نظریه فیلم و روانکاوی نظری داشتهاست.
شهرت ژیژک برای احیای روانکاوی ژاک لاکان برای یک خوانش جدید از فرهنگ عامه است. او رسالات گوناگونی دربارهٔ موضوعات گوناگون نگاشتهاست. موضوعاتی چون جنگ عراق، بنیادگرایی، سرمایهداری، رواداری، حقیقت سیاسی، جهانیسازی، سوبژکتیویته، حقوق انسانی، لنین، اسطوره، فضای مجازی، پسامدرنیسم، چندفرهنگگرایی، پست مارکسیسم، آلفرد هیچکاک و دیوید لینچ. او به شوخی در مصاحبه با یک نشریهٔ اسپانیایی خود را یک استالینیست لاکانی تندرو معرفی کردهاست.
ژیژک یک نظریهپرداز سینمایی نیز هست. او از تفسیر روانکاوانهٔ لاکانی برای ایجاد یک نظریهٔ سینمایی و یک شیوهٔ نقد جدید استفاده کردهاست. به اعتقاد رابرت استم، او از فیلمهای سینمایی برای شرح نظریات لاکان استفاده میکند و در فیلمهای سینمایی مثالهایی مییابد که حتی از خود لاکان هم افکار روانکاوانهٔ او را بهتر شرح میدهند. ژیژک به بررسی میل و فانتزی ناخودآگاه، امر واقعی و ابژهٔ والای ایدئولوژی در فیلمها میپردازد و از این راه یک تأویل روانکاوانه در باب سینما میسازد. لینچ و هیچکاک دو فیلمساز مورد علاقهٔ ژیژک هستند که تفسیر آثار آنها بیش از همه مورد توجهش بودهاند.
درباره کتاب باقیمانده تقسیم ناپذیر:
خوانشهای نوآورانه ژیژک از آلمانی ما را در مقام ،دانشجو خواننده و مترجم وا میدارد از ایدئالیسم خود بپرسیم وقتی از ایدئالیسم آلمانی حرف میزنیم دقیقاً از چه حرف میزنیم؟ این کتاب میکوشد با اتخاذ منظری ژیژکی و در قالب قطعاتی پراکنده به جنبههایی از این پرسش پاسخ دهد.
ایدئالیسم آلمانی و مجازیت واقعیت امروزه فضای مجازی به جزء لاینفکی از زندگی و حتی هستیمان تبدیل شده است. ما عمده کارهای خود را از طریق آن انجام میدهیم و حتی به تعبیری ساعت میلمان را با آن کوک میکنیم. از یک منظر، فضای مجازی چیز تازهای نیست و صرفاً نتيجه منطقی بسط و گسترش زبان نمادینمان است یعنی درست به سان، نامه کتاب و غیره سویه بیرونی یا ابژکتیو زبان نمادین را تشکیل میدهد.
حتی میتوان ادعا کرد که هیچ تفاوتی بین فضای مجازی و زبان آبا و اجدادیمان وجود ندارد، از آن حيث که آنچه زبان عادی میپنداریم خود سویه بیرونی، روحانی یا انتزاعی مادیت انسانی است اما از منظری دیگر فضای مجازی و مجازی سازی واقعیت اتفاق بسیار بزرگ و مهمی است که پیامدهای سرنوشت سازی برای برداشت ما از واقعیت دارد زیرا مکانیسم مجازي سازي ذهنِ انسان، که در نهان عمل میکرد و انسجام روان شناختی و معرفت شناختی او را تضمین میکرد، اینک آشکار و عریان می گردد و به خودی خود برنهاده می شود. ژیژک در فصل سوم کتاب حاضر در اینباره مینویسد.
ژیژک در فصل یاد شده به تفصیل در باب این مسائل و پیامدهای آنها بحث میکند. ما در اینجا صرفاً خاطر نشان میسازیم که خصلت مجازی واقعیت نخستین بار در اندیشه کانت به شیوهای مدرن صورت بندی شد. چنانکه مشهور است از دید كانت مقولات استعلایی قوام بخش فنومنها یا پدیدارها هستند.
اما اگر این مقولات به اشیای فی نفسه، یعنی به اشیایی که هرگز نمیتوانند ابژههای تجربه ممکن شوند اطلاق گردند به ناگزیر تعارضات ظاهر میشوند با این همه مسئله این است که اطلاق مقولات به اشیای فی نفسه اجتناب ناپذیر و ضروری است چراکه بدون جوهریسازی اشياى فى نفسه هرگز نمیتوانیم درکی از واقعیت به منزله عرصهای منسجم و معنادار داشته باشیم بنابراین با چرخش استعلایی کانتی خود واقعیت، مجازی میشود. از دید كانت واقعیت همان واقعیت مجازیای است که امروز سر زبانها افتاده است. بر این اساس شاید بتوان ادعا کرد که فضای مجازی نوعی کلاس درس ایدئالیسم آلمانی برای عوام است.
در بخش «یادداشت مترجم» این کتاب آمده است: «پیشتر گفتم کانت نخستین فیلسوفی است که خصلت مجازی واقعیت را به شیوهای مدرن صورت بندی کرده است. قید به شیوهای مدرن را از آن جهت افزودم که پیرو خوانش ژیژک از شلینگ، میتوان سلسله عقول ابن سینا و نظام پیچیده انوار سهروردی را نیز نوعی واقعیت مجازی پیش از آفرینش بالفعل جهان در نظر گرفت اما برداشت متفاوت شلینگ از خدا و انسان به ویژه در رسالههای آزادی و اعصار جهان و اهمیت نقش به كانت عمل تركیبی سوژه در انعقاد واقعیت، بیش از این به ما اجازه نمیدهد که شباهتهای فلسفه اسلامی و ایدئالیسم آلمانی را بجوییم.»
قسمتی از کتاب باقیمانده تقسیم ناپذیر:
جستارى درباره شلینگ را چگونه باید آغاز کرد؟ شاید مناسبترین راه تمرکز روى خودِ مسئله آغاز باشد، مسئله تعیینکننده ایدئالیسمِ آلمانى. کافى است شرحِ پرشاخ و برگ هگل در کتاب علم منطق در بابِ این مسئله و تمامىِ دربرداشتههاى آن را به یاد آوریم. مظهرِ اعلاى اداى سهمِ «ماتریالیستىِ» شلینگ این نهاده بنیادینِ اوست که، به بیانِ ساده و روشن، آغازِ حقیقى در آغاز نیست: پیش از خودِ آغاز، چیزى هست حرکتى چرخشى که آغاز به معناى حقیقى، یعنى عملِ آغازینِ تصمیم، در حرکتى همانندِ بریدنِ گرهِ گوردى، دورِ باطلِ آن را مىشکند.
مسلماً، آغازِ همه آغازها، آغازِ kat exohen [تمامعیار] به اصطلاح امروزى، «مادرِ همه آغازها» [جمله] «در آغاز کلمه بود» از انجیلِ یوحنّاست: پیش از آن، هیچچیز وجود داشت، یعنى خلأ سرمدیتِ الوهى. با این همه، از دیدِ شلینگ «سرمدیت» تودهاى عارى از مشخصه نیست. چیزهاى زیادى در آن روى مىدهد. پیش از کلمه، جهانِ آشوبناک روانپریش ِرانههاى کور، حرکتِ چرخشىشان و رانش و تپش ِنامتمایزشان وجود دارد؛ و آغازْ زمانى رخ مىدهد که کلمه به زبان آورده مىشود، کلمهاى که این چرخش ِدرخودفروبسته رانهها را «واپس مىراند» و به گذشته سرمدى پس مىزند.
به این معناى دقیق، مسئله آغازْ مسئله «پدیدارسازى» یا «پدیدار شدن» است: چطور مىشود که خدا کلمه را بر زبان مىآورد و، با این کار،خودش را نامستور مىسازد و براى خودش نمودار مىشود؟
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.