سبد خرید

استاد

ناشر : فرهنگ نشرنودسته: , ,
موجودی: 1 موجود در انبار

140,000 تومان

«گو» بازی استراتژیکی‌ست که در آن بازیکنان می‌کوشند سنگ‌های سیاه یا سفید حریف را محاصره کنند. اصول گو ساده اما اجرای آن بس پیچیده است و گویای حساسیت ژاپنی. یاسوناری کاواباتا در این رمان/وقایع‌نامه مسابقهٔ استاد محترمِ شکست‌ناپذیری را با بازیکنی جوان و مترقی دستمایه کرده است تا لحظه‌ای را به تصویر بکشد که در آن سنت‌های صُلب ژاپن امپراتوریایی با هجوم سدهٔ بیستم مواجه می‌شوند. رقابت استاد و حریفش چند ماه به طول می‌انجامد و در خلالِ بازی تنش‌هایی پیش می‌آید که جز بازیکنان، خانواده و نزدیکان آنها را نیز در خود فرومی‌کشد و مسابقه را به دوئلی تبدیل می‌کند که سرانجامی ندارد جز مرگ یکی از بازیکنان.

استاد رمانی‌ست با جزئیات درخشان، هم آمیخته به تعلیق و هم آرام، مرثیه‌ای برای کل یک جامعه، تحریرشده با ایجازی شاعرانه و فراستی روان‌شناسانه، که جایزهٔ نوبل ادبیات را برای کاواباتا به ارمغان آورد.

1 عدد در انبار

مقایسه



استاد

درباره نویسنده یاسوناری کاواباتا:

یاسوناری کاواباتا (Yasunari Kawabata) نویسنده کتاب ‌استاد، متولد 1899 و درگذشته به سال 1972، داستان‌نویس ژاپنی و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 1968 است. کاواباتا از نویسندگان بزرگ و تأثیرگذار ادبیات داستانی ژاپن و اولین نویسنده‌ ژاپنی برنده جایزه نوبل ادبیات است. او در کودکی، فقدان و مرگ عزیزانش را تجربه کرد و تلخی این تجربه با او ماند و به آثارش نیز رسوخ کرد. هنوز نُه سال هم نداشت که مادر و پدر و مادربزرگ و تنها خواهرش درگذشتند.

بعدها در آثارش مرگ و تنهایی به درونمایه‌ای تکرارشونده بدل شد. کاواباتا در دانشگاه امپراتوری توکیو ادبیات خواند. یک سال بعد از فارغ‌التحصیلی‌اش از این دانشگاه، اولین رمانش به نام «رقصنده‌ی ایزو» را منتشر کرد و با این رمان خوش درخشید و توجه منتقدان را به خود جلب کرد. در همان سالی که «رقصنده‌ی ایزو» به چاپ رسید، کاواباتا و چند نویسنده جوان دیگر نشریه‌ای ادبی به نام بونگه‌ئی جیدائی (ادبیات معاصر) را منتشر کردند و طلایه‌دار جریانی تازه در ادبیات ژاپن شدند.

کاواباتا یکی از مؤسسان جایزه ریونوسوکه آکوتاگاوا بود که معتبرترین و مهم‌ترین جایزه ادبی ژاپن است. او همچنین رئیس انجمن قلم ژاپن بود و از نویسندگان جوان و با استعداد حمایت می‌کرد. از جمله نویسندگانی که کاواباتا حامی‌شان بود می‌توان به یوکیو میشیما اشاره کرد. کاواباتا در سال 1972، در حالی که بیماری‌ای سخت او را از پا درآورده بود، با گاز به زندگی خود پایان داد. او در سخنرانی‌اش هنگام دریافت جایزه نوبل گفته بود: «هر چه هم انسان از جهان بیگانه شده باشد، خودکُشی راه‌حل نیست. هر اندازه انسانی که دست به خودکُشی زده باشد، درخور ستایش باشد، بسیار دورتر از قدیسان جای دارد.»

از آثار کاواباتا می‌توان به «خانه خوبرویان خفته»، «کیوتو (پایتخت قدیم)»، «آوای کوهستان» و «قلمرو رؤیایی سپید» اشاره کرد.

درباره کتاب استاد:

چه‌بسا که بازی گو کهن‌ترین بازیِ رومیزیِ جهان باشد. گو، که بر صفحه‌ای چارخانه‌چارخانه، با مُهره‌های ‌سیاه (سنگ) و سفید (صدف) بازی می‌شود، هزاران سال است که بی‌تغییر باقی مانده است. به احتمال فراوان خاستگاه این بازی آسیای میانه است و در سدۀ هشتم از طریق چین وارد ژاپن شد. و در ژاپن بود که گو به مرتبۀ الوهی خود رسید. در بادی امر درباریان به این بازی می‌پرداختند، اما تحصیل‌کردگان و راهبان بودایی و سامورایی‌ها این بازی را برگرفتند.

یاسوناری کاواباتا استاد را «رمان-وقایع‌نامه‌ای وفادار» توصیف کرده است. البته واژۀ به‌کاررفته «رمان» نیست، شوسِتسو است، اصطلاحی نسبتاً انعطاف‌پذیر و پرمایه و گشوده‌تر از «رمان». آنچه خوانندۀ غربی غالباً تا حدی بر قطعاتی زندگی‌نامه‌ای یا رشته‌خاطراتِ پرشاخ‌وبرگ و رنگ‌وارنگِ البته ناداستانی اطلاق می‌کند، خوانندۀ ژاپنی در مقولۀ شوسِتسو جای می‌دهد.

مورد استاد نیز چنین است. خالی از عناصر داستانی نیست، اما بیشتر وقایع‌نامه‌ست تا رمان، گزارشی سوگناک و دقیق دربارۀ یک مسابقۀ گو به سال ۱۹۳۸، دقیقاً مطابق با آنچه در این «رمان-وقایع‌نامه» توصیف شده است و آقای کاواباتا آن را برای روزنامه‌های دوقلوی اوساکا و توکیو، که امروزه هر دو نام ماینیچی بر خود دارند، گزارش کرد.

پاره‌ای از عناصر داستانی نمایان‌اند. آقای کاواباتا به خود نامی داستانی داده است، اوراگامی، و ظاهراً برای خود سنی متفاوت از سن واقعی‌اش معیّن کرده است، که چه‌بسا ناشی از نقص کوچکی در حافظه باشد. استاد با نام خودش معرفی می‌شود، یا بهتر است بگوییم با نام حرفه‌ای خودش، اما، انگار به قصد تأکید بر اینکه قهرمان داستان هموست، همیشه در کانون همۀ وقایع حضور دارد و آقای کاواباتا رقیب را نیز تعیین کرده است، نامی داستانی، در زندگی واقعی آقای کیتانی مینورا. سلوک پیچیدۀ زمان، با آغاز و انجام کنش در یک نقطه، به همراه توصیفات دقیق، توصیفات امپرسیونیستیِ محیط و فصل، مؤکداتی‌ست برای نمود یافتن «رمان-وقایع‌نامه».

اما پیچیده‌ترین عنصر داستان، یحتمل، حالاتِ خودِ استاد است. اشخاصی که او را در زندگی واقعی‌اش می‌شناخته‌اند به ما گفته‌اند که او افزون بر اینکه گروتسک‌وار ریزنقش می‌شود، احساس فریبکاری و حتی حیله‌گری روباه‌گونه‌ای را منتقل می‌کند. استاد از دید آن ناظران کمتر از آنچه آقای کاواباتا بدو بخشیده است واجد اصالت نجیب‌زادگی بود. بنابراین دستاورد آقای کاواباتا از وقایع‌نامه‌ای وفادار برمی‌گذرد و تبدیل می‌شود به توصیفِ داستانیِ نظمی هنرمندانه.

قسمتی از کتاب استاد:

صبح ۵ اوت همسر استاد به من گفت: «دعا کردم و دعا کردم که این‌اتفاق نیفتد. گمان می‌کنم اعتقاد درست و درمانی ندارم.»

و دوباره: «می‌ترسیدم این اتفاق بیفتد، و شاید این اتفاق افتاد چون من زیادی نگران بودم. حالا هیچ کاری ازم ساخته نیست جز دعا کردن.»

گزارشگر کنجکاو و گوش‌به‌زنگ مبارزه‌ای بودم که همه فکر و خیالش شده بود استاد قهرمان نبرد؛ و اکنون حرف‌های همسر استاد که سال‌های سال با او بوده است انگار از قوه درک من خارج بود. نمی‌توانستم از عهده‌اش برآیم.

مسابقه طولانی و طاقت‌فرسا بیماری قلبی استاد را که مدت‌ها دچارش بود وخیم‌تر کرده بود و این‌طور که به نظر می‌رسید چندروزی بود که درد قفسه سینه‌اش شدت یافته بود. نگذاشت حتی یک‌کلمه هم در این‌باره از دهانش در برود.

از اوایل ماه اوت صورتش ورم کرد و درد سینه‌اش بدتر شد.

برای ۵ اوت یک جلسه برنامه‌ریزی شده بود. تصمیم بر آن شد که بازی صبح محدود شود به دو وقت مجزا. قرار شد استاد قبل از شروع بازی معاینه شود.

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

مترجم

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

سال چاپ

1402

تعداد صفحات

182

زبان

موضوع

,

شابک

9786004904094

وزن

160

جنس کاغذ

عنوان اصلی

The Master of Go
1951

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “استاد”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...