آذر برزین نامه
درباره نویسنده رضا غفوری:
رضا غفوری نویسنده کتاب آذر برزین نامه، عضو هیأتعلمی گروه زبان و ادبیات فارسی و دانشیار دانشگاه حضرت نرجس رفسنجان است.
درباره کتاب آذر برزین نامه:
این کتاب منظومهای است پهلوانی به تقلید از شاهنامه فردوسی درباره سرگذشت آذربُرزین پسر زال، از آغاز تولد تا مرگ بهمن که به کوشش رضا غفوری تصحیح ر شده است.
این منظومۀ ادب حماسی کمتر شناختهشده در بحر متقارب سروده شده است. مصحح و محقق در این اثر به دنبال ردپایی از این پهلوان در منظومه پهلوانی، در متون تاریخی و ادبیات عامه ایران رفته و از این میان ویژگیهای فکری و زبانی و ادبی این متن را بررسی کرده است.
تاکنون نسخههای بسیار اندکی از این منظومه یافت شده است، نسخهای از آذربرزیننامه در کتابخانه موزه بریتانیا نگهداری میشود که سراسر آن از چند برگ تجاوز نمیکند و بخشی است از مجموعهای که منظومه بهمننامه و قسمتهایی از اواخر شاهنامه بخشهای اصلی آن است.
عنوان این منظومه در نسخۀ موجود چنین است: «آغاز داستان آذربرزین، پورزال زر که از دختر شاه صور کشمیری است و این یک قسم آذربرزیننامه است». سرایبنده این منظومه ناشناس است.
قسمتی از کتاب آذر برزین نامه:
«میگویند وقتی کیخسرو پادشاهی را به لهراسب واگذار کرد خاندان زال که از دست لهراسب دلخوشی نداشتند حاضر نشدند به او خدمت کنند، تا اینکه رستم اسفندیار را کشت و بهمن پسر اسفندیار شاه شد. بهمن لشکر کشید و افراد خانواده زال را کشت و لشکر کشید تا دخمهگاه زابلستان را خراب کند و قسمتی از دخمهگاه را خراب کرد. سران لشکر جمع شدند و بهمن را از این کار نهی کردند که این کار خوب نیست؛ بهمن قبول کرد و از این کار پشیمان شد. تا این که مدتی گذشت و ستارهشناسی به زال گفت: “اگر زن بگیری پسری از تو به وجود میآید که مانند رستم پهلوان و شجاع خواهد شد.” زال زنی گرفت و زن حامله شد و پسری زایید.
اسم این پسر را برزین گذاشتند. برزین وقتی دوازدهساله شد مانند رستم پهلوان، دلیر و شجاع بود. این قضیه را به بهمن رساندند که زال پسری شجاع و پهلوان دارد. بهمن با خواهش، پسر را از زال گرفت و سوگند یاد کرد که: ” این پسر باید همیشه همراه خودم باشد.” و تا چند سال پسر با بهمن بود. روزی بهمن به شکار رفت. وسط راه اژدهایی بهمن را بلعید. تمام پهلوانان ترسیدند که نزدیک شوند، به برزین گفتند: “اژدها را بکش.” برزین تیر در کمان بگذاشت، شاه و اژدها را به هم دوخت و این شعر را خواند:
به یک تیر کردم دو دشمن تباه/ شه از خون باب، اژدر از خون شاه.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.