گرایشهای تفسیری درمیان مسلمانان
درباره نویسنده ایگناس گلدزیهر:
ایگناس گلدزیهر (Ignác Goldziher) نویسنده کتاب گرایشهای تفسیری درمیان مسلمانان، (۲۳ ژوئن ۱۸۵۰ – ۱۳ نوامبر ۱۹۲۱) خاورشناس مشهور مجار است که او را به همراه تئودور نولدکه و کریستین اسنوک هورگرونیه از پایه گذاران اسلامشناسی نوین در اروپا میدانند. او که در خانوادهای با اصالت یهودی زاده شده بود، با کمک بارون یوکوس، وزیر فرهنگ مجارستان، در دانشگاههای بوداپست، برلین، لایپزیک و لایدن تحصیل نمود و در سال ۱۸۷۲ در دانشگاه بوداپست به رتبهٔ استادیار دست یافت. سال پس از آن با حمایت دولت مجارستان، به کشورهای سوریه، فلسطین و مصر سفر کرد و بدین ترتیب فرصت شرکت در سخنرانیهای روحانیون مسلمان در دانشگاه الازهر را بدست اورد.
درباره کتاب گرایشهای تفسیری درمیان مسلمانان:
کتاب گرایش های تفسیری در سال ۱۹۲۰م. در شهر لیدن به چاپ رسید و در سال ۱۹۴۴م. علی حسن عبدالقادر آن را به عربی برگرداند. اما چون این ترجمه شامل همه کتاب نمیگردید، برای بار دوم دکتر عبدالحلیم نجار دست به ترجمه آن زد و در سال ۱۹۵۴م. آن را در مصر به چاپ رسانید که ترجمه ما نیز از روی همین ترجمه صورت پذیرفته است. مترجم عربی برای آن که کتاب بیش از پیش برای خواننده سودمند افتد بالغ بر یکصدوبیست و هفت مورد به خطاها و لغزش های مولف اشاره کرده است که جای تشکر و قدردانی نیز دارد. اما از آن جا که مترجم پیرو اندیشه اهل سنّت است، تنها به مواردی اشاره کرده که در تعارض با این نوع اندیشه بوده و آن جا که مولف به دیگر فرق و مذاهب اسلامی تاخته است به راحتی از کنار آن گذشته و گویی مترجم نیز با سخنان مولف اگر نگوییم موافق بوده، لااقل مخالفتی نیز نداشته است.
مولف در بخش پنجم یعنی تفسیر در پرتو فرقه های دینی سخت به تفاسیر شیعی و فرقه های وابسته به آن تاخته و در بسیاری از موارد ایراداتی بر آنان گرفته است که البته چندان نیز نباید جز این انتظار داشت چرا که مولف با باورهای غیراسلامی و غیرشیعی به این تفاسیر نگاه کرده و در پی آن به نتیجه گیری های چندی نیز دست یازیده است که در نظر هر خواننده منصفی جای تامل و اندیشه دارد.
البته پرداختن به خطاها و لغزشهای مولف وادی بس گستردهای است که پاسخ دادن به آن از عهده یک یا دو نفر برنمیآید و باید مجموعه ای از متخصصان و پژوهشگران تاریخ، تفسیر، فقه و ادبیات و علوم وابسته به آن گرد آیند و به نقد و نقادی اندیشه های مولف بپردازند. اما در این جا و در تبیین اندیشه های مولف بایست نکته ای را بیان داشت و آن این که وی میان تفسیر و تاویل تمایزی قائل نشده و همین باعث شده که به شیوه تفسیری بسیاری از مفسران اسلامی که در میان همه فرق اسلامی پذیرفته شده اند بتازد.
قسمتی از کتاب گرایشهای تفسیری درمیان مسلمانان:
آنچه پیتر ورنفلس دانشمند علم الهيات و از پیروان کلیسای جدید در مورد کتاب مقدس میگوید، در باره قرآن نیز صادق است. وی در جایی گفته است: «هر انسانی عقاید خود را در کتاب مقدس می یابد، خصوصا آنجا که در پی عقاید ویژه و مخصوصی است.»
در اسلام نیز هر جریان فکری خواهان آن است که عقاید خود را با قرآن تطبیق دهد و در پی آن است که هر طور شده سندی برای حقانیت خود از اسلام اخذ کند و طوری وانمود کند که موافق آن چیزی است که رسول خدا (ص) آورده است؛ به همین دلیل است که هر اندیشهای در این دین برای خود جایگاهی قائل است و برای حفظ این جایگاه میکوشد. از این رو و با توسل به روش تفسیری، روشی جدید برای تفسیر قرآن به وجود آمده است که تفسیر سطحی از قرآن را به چالش میخواند.
منظور ما از طرح مباحث آینده آن است که این موضوع را به تفصیل مورد بررسی قرار دهیم و تمامی صورتهای این بحث دینی را در تاریخ اسلام از نظر بگذرانیم تا به منظور اصلی خود برسیم.
این مرحله آغازین تفسیر قرآن است و مراحل اولیه آن دارای بذرهای مناسب و درستی بود تا بتواند به خوبی متن قرآن را باز نماید.
در میان کتابهای دینی، که گروههای مختلف دینی معتقدند نصی و حیانی و نازل شده از جانب خداست، هیچ کتابی همچون قرآن، از نخستین دوران رواج آن، دچار پریشانی و عدم ثبات از لحاظ نص و متن، وجود نداشته است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.