وام برای ویرانی
درباره نویسنده ارنست ولف:
ارنست ولف (Ernst Wolff) نویسنده کتاب وام برای ویرانی، متولد ۱۹۵۰ در جنوبشرقی آسیاست، پس از گذراندن دوران کودکی در آلمان برای تحصیل در رشتههای تاریخ و فلسفه به آمریکا رفت. او در مشاغل گوناگون از جمله روزنامهنگاری، ترجمه و نویسندگی مشغول به کار بوده است. در حال حاضر، روابط متقابل حاکم در میان اقتصاد و سیاست که چهار دهه او را به خود مشغول داشته است، برایش اولویت ویژه دارد. از این نویسنده کتاب دیگری با نام سونامی پولی در ۲۰۱۷ منتشر شده است.
درباره کتاب وام برای ویرانی:
به باور نویسنده هیچ یک از مؤسسات مالی در پنجاه سال اخیر مانند صندوق بین المللی پول، آن قدر عمیق در زندگی بسیاری از انسانهای روی زمین مداخله نکرده است. این سازمان جهانی از آغاز تأسیس خود پس از جنگ جهانی دوم محدوده نفوذ خود را تا دوردستترین زاویه کره زمین وسعت داده است. در حال حاضر ۱۸۸ کشور در پنج قاره جهان عضو این سازمان هستند.
دهها سال صندوق بینالمللی پول منحصراً در آفریقا، آسیا و آمریکای جنوبی مشغول به فعالیت بود. در آنجا تقریباً کشوری نیست که این سازمان سیاست خود را برای یک بار و یا بیشتر در ارتباط با حکومتهای موجود بر طبق منافع خویش به مرحله اجرا در نیاورده باشد. پس از هجوم سراسری بحران اقتصادی ۲۰۰۷، دامان فعالیتهای خود را در اروپای شمالی گسترش داد و با رشد بحران در ۲۰۰۹ بخش جنوب اروپا را هم نشانه گرفت.
رسماً وظایف صندوق بین المللی در تثبیت سیستم مالی جهان و همچنین اعطای کمکهای مالی جهت رفع بحران اقتصادی به کشورها خلاصه شده است؛ اما در واقع فعالیتهای این سازمان، بیشتر لشکرکشی ارتشهای جنگ طلب را به خاطر میآورند. در هر منطقهای که دخالت میکند، قصد تجاوز به منابع موجود در آن کشور را در سر میپروراند و دولتهای حاکم برای بقای خود و برخلاف منافع اکثریت مجبور به اخذ تصمیماتی میشوند که نه تنها برای مشکلات راه حل عاقلانه و مفیدی از سوی سازمان ارائه نمیشود، بلکه در عوض نابودی اقتصادی و اجتماعی آن کشور را هم به همراه دارد. جهت رسیدن به این هدف نه از اسلحه استفاده میکند و نه سرباز، بلکه به آسانی فقط حریه سرمایه داری را مورد استفاده قرار میدهد، به زبان ساده: اقتصاد وامی.
خط و مشی صندوق بین المللی در هر موردی بسیار آسان و ساده است: اگر کشوری دچار بحران اقتصادی شود، بلافاصله حمایت خود را به شکل ارائه وام به آن کشور پیشنهاد میدهد. در مقابل برای اطمینان، خواهان انجام اقداماتی است که بدان وسیله توانایی باز پرداخت وام به اضافه بهره سنگین آن از کشور مزبور تضمین شود.
از سویی دیگر برای دولتها راهی جز تسلیم در مقابل خواستههای صندوق باقی نمیماند، زیرا این سازمان به عنوان آخرین مرجع وام دهنده در جهان مکان خاصی را به خود اختصاص داده است. و در حقیقت، برای کشورهای دارای مشکلات اقتصادی انتخاب دیگری وجود ندارد، جز اینکه به شرایط این سازمان تن داده و به دام بدهی گرفتار شوند و در نهایت آن را بپذیرند. با این نتیجه که تا خرخره مقروض شده و به دلیل بهره و بهره مرکب و باز پرداختهای وام، هر چه بیشتر و عمیقتر در این دایره شیطانی فرو روند. بر اثر فشارهای اقتصادی منتج از پرداخت بهرهها و همچنین اقتصاد درونی که باز هم صندوق از آن سوء استفاده کرده و وام جدیدی را برای نجات از این دایره تقدیم میکند، دولتها به اجبار تن به اجرای «برنامههای ریاضتی / صرفه جویانه» در اجتماع میدهند.
قسمتی از کتاب وام برای ویرانی:
تا دهه هفتاد اکثر ملتها در کشورهای صنعتی توجهی به صندوق بینالمللی نمیکردند. همچنین در دهه هشتاد هم افکار عمومی بهغیر از چند مورد، – از جمله تظاهرات 1988 علیه ملاقات صندوق بینالمللی و بانک جهانی در برلین غربی – اهمیت چندانی به این سازمان از خود نشان نمیداد. اما در دهه بعدی اوضاع بهکلی تغییر کرد.
از یک سو حوزه تأثیرات صندوق بینالمللی بهواسطه نفوذ در روسیه سابق و کشورهای بلوک شرق، از لحاظ جغرافیایی به اروپا نزدیکتر شده بود، و از دیگر سو طرفداران سازمانهای مردمنهاد عملکرد صندوق و اثرات و عواقب سیاسی آن را با دید انتقادی بررسی میکردند. از اینکه، دولتهای فقیر در جهان مجبور میشدند بدهی دولتها به مؤسسات مالی میلیاردر در کشورهای صنعتی را تسویه کنند، به جای آنکه این پولها و سرمایههای ملی در جهت مبارزه علیه گرسنگی، امراض و بیسوادی در کشور مصرف شود، خشم نسل جوان را بهتدریج برانگیخت.
در سال 1994 حدود پانصد سازمان مردمنهاد در سراسر جهان با یکدیگر همکاری کرده و پنجاه سال پس از کنفرانس «برتون وودز» کارزاری علیه صندوق بینالمللی و بانک جهانی تحت عنوان «پنجاه سال کافی است» به راه انداختند. در این زمان، اولین تدارکات برای جنبشی به مناسبت «گرامیداشت سال 2000» انجام شد؛ جنبشی که خواستار بخشش کامل بدهی کشورهای فقیر در آغاز سال 2000 بود. بلافاصله صدها هزار طرفدار دیگر در چهل کشور جهان به این کارزار پیوستند.
در سال 1996، صندوق بینالمللی و بانک جهانی بهشکل غافلگیرانهای در جهان اعلام کردند که قصد دارند روش خود در مقابل بدهکارانِ دارای اقتصاد ضعیف را تغییر دهند. با این محتوی: پس از اینکه این سازمان بهبود بخشیدن به اوضاع اقتصادی کشورهای با درآمد متوسط در دهه هشتاد را به اتمام رساند، خود را متمرکز کشورهای فقیر میکند. صندوق اعلام کرد با ابتکار عملی به نام «اچ. آی. پی. سی= کشورهای فقیر بسیار مقروض» قصد دارد برای این کشورها از طریق سبک کردن بدهیهایشان راه خروج از قرض را امکانپذیر نماید و آن را از دولتهای آفریقایی واقع در جنوب صحرا آغاز کرده، تا بدینوسیله راه به سوی رهایی کامل از بدهی هموار شود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.