سرمایهداری کمونیستی در جمهوری چین و سرمایهداری مرکانتیلیستی در ایران
درباره نویسنده محسن مسرت:
محسن مسرت نویسنده کتاب سرمایهداری کمونیستی در جمهوری چین و سرمایهداری مرکانتیلیستی در ایران، متولد سال 1320، استاد اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه اوزنابروک آلمان می باشد.
درباره کتاب سرمایهداری کمونیستی در جمهوری چین و سرمایهداری مرکانتیلیستی در ایران:
نگارنده مدتها در این فکر بود که به مقایسهی دو الگوی اقتصادی کاملا متفاوت یعنی سرمایه داری چین، که تحت کنترل کامل حزب کمونیست چین است، و سرمایهداری در ایران، که جزو الگوهای واردات محور است و در حال بحرانی دائم به حیات خود ادامه میدهد، بپردازد، اما بحث داغ همکاری جمهوری اسلامی با پروژهی جادهی ابریشم چین در بهار سال ۱۴۰۰ اجرای این کار تحقیقی را به جلو انداخت. روند این جدل با اهمیت بر سر یک پروژه ی مهم جهانی به زودی نشان داد که اکثر صاحب نظران با فرضیات پرسش برانگیز و غیر مستند و با پیش داوری های پیامد آور یکسره به مخالفت شدید با تفاهم نامه و اصولا ورود ایران به پروژهی جاده ابریشم پرداختهاند.
مهمترین این فرضیات این است که جمهوری چین با پیش کشیدن طرح جادهی ابریشم به دنبال برنامههای امپریالیستی خود است و این کشور هم در رقابت با کشورهای غربی برای غارت کشورهای سه قاره وارد بازار جهانی میشود. به جای بررسی همه جانبه و در نظر گرفتن کلیهی جوانب مثبت و منفی برای آیندهی ایران این روند میتوانست از همان ابتدا از تبادل نظر در فضای سالم میان جریانهای گوناگون در سطح ملی جلوگیری کند و یا اینکه آن را ناخواسته به بیراهه بکشاند. لذا، لازم به نظر رسید هرچه زودتر برنامهی تحقیقی مورد نظر به اجرا درآید. کتاب حاضر نتیجهی این کوشش است که همان طور که مشاهده میشود این کوشش، علاوه بر بررسی پروژهی جادهی ابریشم و همکاری ایران و چین، شامل ریشه یابی ساختار نواستعماری کماکان مسلط در جهان نیز هست.
قسمتی از کتاب سرمایهداری کمونیستی در جمهوری چین و سرمایهداری مرکانتیلیستی در ایران:
نگاهی اجمالی به کشورهای سه قاره نشان میدهد که شماری از این کشورها و از همه بارزتر جمهوری چین موفق شدهاند عقب ماندگی را پشت سر بگذارند و با صنعتی شدن و ایجاد اقتصاد مستقل و قدرتمند میلیونها نفر از اهالی کشورهای خود را از فقر نجات دهند و به سطحی از رفاه در حال گسترش برسند که شایستهی حرمت انسانی شهروندان آنها باشد، اما سؤال مهم این است که چرا این موهبت تاکنون نصیب اکثریت قریب به اتفاق کشورهای سه قاره و از جمله ایران نشده و چرا این کشورها علیرغم پیشرفتهای لحظهای در اینجا و آنجا، اما ناپایدار، هنوز در موقعیت عقب ماندگی درجا میزنند؟
اکنون، بیش از یک قرن است که این سؤال سوژهی اساسی و دائمی تئوریهای بسیاری در علوم اقتصاد و جامعه شناسی بوده و بسیاری از کارشناسان سرشناس جهانی هم در این ارتباط مطالعات زیادی را در اختیار همگان قرار دادهاند، اما آنچه در این نوشته بیان میشود با طرح پرسشها و پاسخهای تئوریک موجود در ارتباط با چالش عقب ماندگی ماهیتی متفاوت دارد. به جای تکیه به عوامل اقتصادی عقب ماندگی که در تحلیلهای موجود نقش عمدهای را دارند، و زمینههای تئوری سازی را تشکیل میدهند…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.