تاریخ هنر
درباره نویسنده ارنست گامبریچ:
ارنست گامبریچ Ernst Gombrich)) با نام کامل سِر ارنست هانس گامبریچ (۳۰ مارس ۱۹۰۹ – ۳ نوامبر ۲۰۰۱) تاریخدان متولد اتریش است که بیشتر عمرش را در بریتانیا گذراند. مادرش نوازندهی پیانو بود و او از کودکی با هنر و موسیقی آشنا بود. او پس از نوجوانی، تحصیل رشتهی تاریخ هنر و باستانشناسی در دانشگاه وین را انتخاب کرد و تحصیل تا مقطع دکترا را ادامه داد. «گامبریج» پس از فارغالتحصیلی، بهعنوان دستیار «ارنست کریس» Ernst Kris، روان تحلیلگر و تاریخدان هنر معروف اتریشی مشغول به کار شد. او در سال 1936 به انگلستان رفت و در موسسهی تحقیقاتی واربورگ Warburg Institute شروع به کار کرد. او از سال 1959 تا 1976 مدیریت این موسسه را برعهده داشت و در دانشگاههای معتبر دنیا ازجمله آکسفورد و هاروارد به تدریس مشغول بود.
«ارنست گامبریچ» چهرهای برجسته در حوزهی مطالعات تاریخ هنر است. او در طی سالها فعالیت و پژوهش چندین جایزهی بینالمللی و دکترای افتخاری از آن خود کرد و در سال 1972 موفق به دریافت عنوان sir از ملکهی انگلستان شد. از کتابهای دیگر این نویسنده میتوان به «تاریخ جهان» اشاره کرد که در سال 1935 منتشر شد. این اثر بسیار جامع و کامل با زبانی ساده و روان تاریخ و تکامل انسان را از زمان انسانهای نخستین تا سدهی پیش را روایت میکند که مطالعهی آن میتواند مدخلی برای ورود به دنیای عمیق تاریخ باشد.
درباره کتاب تاریخ هنر:
کتاب «تاریخ هنر» The Story of Artنوشتهی «ارنست گامبریچ» در سال 1950 منتشر شد. این اثر یکی از مهمترین آثار موجود در حوزهی تاریخ هنر است که سیر تاریخی تکامل هنر را با زبانی شیوا و قابلفهم روایت میکند. این اثر در دانشگاههای معتبر دنیا تدریس میشود و به بیش از بیستوپنج زبان دنیا ترجمه شده است. این اثر دایره المعارفی کامل و جامع در حوزهی هنر است که شامل عکسهای آثار هنری است. «ارنست گامبریج» این اثر را طی بیستوهشت فصل به نگارش درآورده است که برخی از آنها عبارتاند از:
- شگفتیهای آغازین (آدمیان پیش از تاریخ و ابتدایی؛ آمریکای کهن)
- هنر در خدمت جاودانگی (مصر، بینالنهرین، کرِت)
- بیداری بزرگ (یونان، قرون هفتم تا پنجم پیش از میلاد)
- قلمرو زیبایی (یونان و جهان یونانی، قرن چهارم پیش از میلاد تا قرن اول پس از میلاد)
- تسخیرکنندگان جهان (رومیها، بواییها، یهودیان و مسیحیان، قرون اول تا چهارم میلادی)
- انشعاب بزرگ (روم و بیزانس، قرن پنجم تا سیزدهم)
- نگاهی به شرق (جهان اسلام و چین، قرن دوم تا سیزدهم)
- هنر غرب در بوته آزمایش (اروپا، قرون شش تا یازدهم)
- کلیسای مبارز (قرن دوازدهم)
- کلیسای پیروز (قرن سیزدهم)
- درباریان و شهرنشینان (قرن چهاردهم)
- تسخیر واقعیت (نیمه اول قرن پانزدهم)
- سنت و نوآوری (نیمه دوم قرن پانزدهم در ایتالیا)
- سنت و نوآوری (قرن پانزدهم در شمال اروپا)
- اوج هماهنگی (توسکانی و رم، اوایل قرن شانزدهم)
قسمتی از کتاب تاریخ هنر:
نمیدانیم که هنر چگونه آغاز شده است، همانگونه که نمیدانیم زبان چگونه آغاز شده است. اگر معنای هنر را فعالیتهایی چون ساختن معابد و خانهها، آفریدن تصویرها و تندیسها، یا بافتن نقش و نگارها بدانیم، هیچ مردمی در هیچ نقطه از جهان نیستند که عاری از هنر باشند، ولی اگر مرادمان از هنر گونهای از تجملات زیبا، اشیاء روحنواز موزهها و نگارخانهها با تزئینات گرانبهای مهمانخانهها و جز اینها باشد، باید بدانیم که واژهی هنر به این مفهوم دیرزمانی از تداولش نمیگذرد و بسیاری از بزرگترین معماران، نقاشان و مجسمهسازان روزگاران گذشته هیچگاه تصوری از آن در ذهن نداشتهاند. بهترین راه درک این تفاوت [تعابیر دوگانهی هنر] این است که به معماری توجه کنیم.
همه میدانیم که ساختمانهای زیبا وجود دارند. و برخی از آنها بهراستی آثار هنری محسوب میشوند. ولی بهندرت ممکن است ساختمانی در هر نقطه از جهان ساخته شده باشد که مورداستفادهی خاصی برایش منظور نشده باشد. آنان که از این ساختمانها بهعنوان مکانهای عبادی یا تفریحی، یا بهعنوان محل زندگی استفاده میکنند. آنها را قبل از هر چیز، براساس معیارهای سودمندی ارزیابی میکنند. ولی مستقل از این ملاحظه، ممکن است طرح یا نسبتهای ساختاری بنا را بپسندند یا نپسندند. و زحمات معمار کاردان آن را در بنا کردن نهتنها یک ساختمان قابلاستفاده بلکه ساختمانی «خوب و درست، تحسین کنند. درگذشته مردم نسبت به نقاشیها و تندیسها اغلب نگرش مشابهی داشتند. آنها را صرفاً آثار هنری نمیپنداشتند بلکه برای آنها، نقش و کارکرد معینی قائل بودند.
اگر کسی نمیدانست که بناها برای پاسخگویی به کدام ضرورتها ساخته شدهاند، نمیتوانست داوری و اظهارنظر معتبری دربارهی آنها داشته باشد. به همین قیاس، بعید است که بی هیچگونه آگاهی از هدفهای کاربردی هنر گذشته، بتوانیم به فهم آن نائل آییم. هرچه بیشتر در مسیر تاریخ به گذشته بازگردیم، هدفهایی را که هنر میبایست در خدمتشان قرار گیرد، معینتر و در عين حال شگفتانگیزتر میيابیم.
اگر شهرهای کوچک و بزرگ را ترک گوییم و به روستاها برویم، و یا فراتر از آن، اگر از کشورهای متمدنمان جدا شویم و به سرزمینهایی سفر کنیم که مردمانشان هنوز در اوضاعواحوالی همانند اوضاعواحوال زندگی اجداد بسیار دور ما به سر میبرند، خواهیم دید که در آنها هم هنر، نقش کاربردی و سودمندانه ی خود را داراست. ما این مردمان را ابتدایی» میناميم، نه به علت آنکه انسانهایی سادهتر از ما هستند – فرایندهای اندیشهی آنها اغلب از فرایندهای اندیشهی ما پیچوتابهای بیشتری دارند – بلکه چون به وضعیتی نزدیکترند که همهی افراد بشر زمانی از آن برون آمدهاند. برای این مردمان ابتدایی، بین ساختمان و تمثالسازی – تا جایی که به سودمندی آنها مربوط میشود – تفاوتی وجود ندارد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.