کروکودیل (جهان نمایش 37)
درباره نویسنده تام باسدن:
تام باسدن (Tom Basden) نویسنده کتاب نمایشنامه کروکودیل، با نام کامل توماس ویلیام باسدن (متولد 1980) بازیگر و نویسنده کمدی انگلیسی و عضو گروه طرح چهار نفره انگلیسی ترسوها است. او نویسندگی و اجرای گستردهای را برای نمایشهای کمدی در بی بی سی و کانال 4 انجام داده و اغلب در نمایشهای دو نفره با تیم کی عضو نامرد ترسو همکاری میکند. باسدن در ساتن، لندن بزرگ متولد شد. وی در مدرسه کالج تحصیل کرد، مدرسهای مستقل برای پسران در ویمبلدون در جنوب غربی لندن، جایی که در همان سال با خالد آبدالا و بن بارنز، بازیگران همکار بودند و سپس کالج پمبروک، کمبریج. وی معاون رئیس فتو لایت کمبریج بود و از معاصرانش میتوان به استفان گلاسوزکی، سارا سولمانی، تیم کی (که وانمود میکرد برای مقطع دکترا در کمبریج تحصیل میکند و بخشی از تولید Footlights است) و دن استیونز اشاره کرد.
درباره مجموعه جهان نمایش:
جهان نمایش مجموعهای است از متنهایی که برای صحنهی نمایش یا دربارهی آن نوشته شدهاند. انواع نمایشنامه، چه برای اجرا و چه صرفاً برای خوانده شدن، از جمله نمایشنامههایی با اقتباس از آثار ادبی یا سینمایی، و نیز متنهای نظری در حوزهی درام و نقد آثار نمایشی، در این مجموعه جای میگیرند.
درباره کتاب کروکودیل:
«کروکویل» نمایشنامهای است که با اقتباس از داستان کوتاهی به همین نام به قلم داستایفسکی خلق شده است. در سال ۱۸۶۵ فیودور داستایفسکی با داستان طنزآمیز کروکودیل جریانهای غربگرا و لیبرال روسیه را نقد میکند و طرفداران توسعه و ورود سرمایه از غرب را به سخره میگیرد.
کروکودیل داستان کارمندی است به نام ایوان ماتوئیچ که بهزعم دوستش، راوی داستان، مرد بافرهنگی است. روزی ایوان به همراه همسرش و راوی به بازار میروند تا کروکودیلی را که برای نمایش گذاشته شده است، ببینند. کروکودیل ایوان را میبلعد. در کمال ناباوری، ایوان درون کروکودیل زنده و سالم میماند. همانجا تصمیم میگیرد که برای رونق کسبوکار و پیشرفت کشور درون خزندهی غولپیکر بماند!
باسدن نمایشنامهی کروکودیل را در سال ۲۰۱۵، ۱۵۰ سال پس از داستایفسکی مینویسد. در اقتباس او، ایوان نه یک کارمند، بلکه هنرپیشهای پراکندهکار و منتقد جدی تزار الکساندر دوم (امپراتور وقت روسیه) است. به باور ایوان، لغو نظام اربابرعیتی باعث آزادی رعیتها نشده، بلکه آنها را به سمت غرب هل داده است. هنگامیکه همراه با دوست صمیمیاش، زاک، از باغوحشی در سنتپطرزبورگ دیدن میکند، کروکودیل او را میبلعد. این تازه شروع ماجرای ایوان است و روشن شدن چراغی در ذهن او.
نمایشنامهی کروکودیل با زبانی طنزآمیز و خلق موقعیتهای کمیک، جامعهای را نقد میکند که پر است از افراد جاهطلب و پولدوست و حزب باد. ایوان، بهتنهایی نمادی از همهی این افراد است.
قسمتی از کتاب کروکودیل:
زاک و آنیا سر میز شام هستند. زاک جعبهی حلقه را زیر میز نگه داشته و یک دستمال نقش پیچازی توی جیب بالاییاش دارد.
زاک: من بدبین نیستم، آنیا! ولی ایوان بدبینه. اون به ایدهای که مال خودش نباشه اعتماد نداره و فقط مطالبی رو میخونه که از قبل بهشون فکر کرده باشه. از چیزی که در جریانه هیچی نمیدونه…
آنیا: ضرورتی نداره بدونه…
زاک: اصلاً به چیزی فکر نمیکنه. ده سال پیش نمایشهایی اجرا میکرد که توشون خواستار آزادی رعایا بود چون که رفیقهای بازیگر مد روزش این حرفها رو میزدن، اما حالا یه اراجیف دیگه بلغور میکنه…
آنیا: حق داره که عقیدهشو تغییر بده…
زاک: مثل یه میمون گهشو پرت میکنه سمتِ دیوار…
آنیا: ای بابا، دارم غذا میخورم، زاک!
زاک: غذا نمیخوری که.
آنیا: قراره بخورم!
زاک: اون عقیدهشو تغییر نداده، اصلاً عقیدهای نداره…
آنیا: ایوان سعی میکنه کار خوب بکنه، زاک. همهش همینه…
زاک: نه، اینطور نیست. این اصلاً براش مهم نیست. نمیخواد کار خوب بکنه، میخواد خوب به نظر بیاد.
آنیا: خب، تو داری چی کار میکنی؟
زاک: راجع به من حرف نمیزنیم.
آنیا: عجب گفتوگویی!
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.