کارکرد نقد
درباره نویسنده تری ایگلتون:
تری ایگلتون (Terry Eagleton) (زاده ۲۲ فوریه ۱۹۴۳) نظریهپرداز ادبی بریتانیایی است. بسیاری او را تأثیرگذارترین منتقد ادبی زندهٔ بریتانیا میدانند. او با تکیه بر نظریههای مارکسیستهای اروپایی از جمله والتر بنیامین، لویی آلتوسر و پیر ماشری، مخاطبان فراوانی یافت و با پیروی از افکار این نظریهپردازان از شیوهای ماتریالیستی برای مطالعه ادبیات بهره برد. این شیوه او در نوشتههایش در مورد ساموئل ریچاردسون و خواهران برونته نمود دارد. پافشاری ایگلتون بر پیچیدگی و سودمندی مقولات سنتی و هنجاری نظیر ایدئولوژی، زیباییشناسی و نقد فرهنگی بهطور کلی مؤثر بوده است. قرائت دوباره او از این مقولهها بیش از هر چیز در اشتیاق وی برای برانگیختن بحثهای انتقادی در زمینهٔ فرهنگ معاصر ریشه دارد و این انتقادی است به دور از آنچه که در نسبیت فرهنگی و بیتفاوتی سیاسی پست مدرنیسم میداند. ایگلتون مقالههای بسیاری دربارهٔ آرتور شوپنهاور، کارل مارکس، لودویگ ویتگنشتاین، والتر بنیامین، ژاک دریدا، ریموند ویلیامز و… دارد.
درباره کتاب کارکرد نقد:
نسخه اصلی این کتاب در سال ۲۰۰۵ چاپ شده است. نویسنده اثر، تری ایگلتون مؤلف و منتقد مشهور انگلیسی است که در این کتاب تلاش کرده سیر تکوینی گستره همگانی با خوانش گزینشی از تاریخ نقد، یعنی با مرکزیت دادن به جوزف ادیسون و استیل، جانسون، متیو آرنولد، اف. آر.لیوس و ساختارشکنان مکتب یِیْل ردیابی کرده و به نظریهپردازی درباره اهمیت آنها در چارچوب مارکسیستی بپردازد که بیش از آنکه وامدار پارهای از نخستین آثار ساختارگرایانه لویی آلتوسر باشد، مرهون گرامشی و میشل فوکو است.
تری ایگلتون درباره کتاب پیش رو نوشته است: «این جستار بر آن است که امروز نقد فاقد تمامی کارکرد اجتماعی جوهری است. نقد یا بخشی از شاخهای از روابط عمومی صنعت ادبی است، و یا مسألهای است که کاملاً بهدرون دانشگاه تعلق خاطر دارد. تلاش من بر آن است تا با تاریخ بسیار گزینشی نهادِ نقد در انگلستان از اوایل هجدهم نشان دهم که این روال همیشه اینگونه نبوده، و اینکه حتی امروز نیازی نیست اینگونه باشد.»
مطالب این کتاب در ۶ فصل که با شماره مشخص شدهاند، گردآوری شده است.
قسمتی از کتاب کارکرد نقد:
دلیل دیگری برای زائد بودن فزاینده منتقد وجود داشت. چون اگر رسالت نقد بیش از آنکه روشنگرانه باشد اخلاقی است، یعنی مسئله ارشاد، یعنی نشاط و همدلی با طبقه متوسطه ناامید، چه چیز دیگر غیر از ادبیات میتواند این غایات را بهنحو موثرتری تحقق بخشد؟ ثاکری اظهار داشت که “ما بر این باوریم که اخلاقیات و آدابدانی والاترین مضامین رماننویس هستند؛ و بنابراین رمانسهایی ترجیح دارند که به جبر، دین، اقتصاد سیاسی، یا به سایر علوم انتزاعی نمیپردازند.” موشکافترین و نیروبخشترین منتقد اجتماعی شخصِ نویسنده بود؛ در برابر اندک کسانی که برای آرامش روحی روی بهسوی والتر بجت گردانیدند، انبوه کسان دیگری بودند که رمان آدام بید یا شعر یادواره را میخواندند. زمانی که نقد یکی از رسالتهای اصلی خود را اطمینان خاطر مجدد ایدئولوژیکی تشخیص داد، در خطر برکناری قرار گرفت چون این عیناً همانی بود که خود ادبیات، از میان سایر امورات، برای ارائه آن طراحی شده بود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.