چگونه یک کشور را اداره کنیم
درباره نویسنده مارکوس تولیوس سیسرون:
مارکوس تولیوس سیسرون (Marcus Tullius Cicero) نویسنده کتاب چگونه یک کشور را اداره کنیم، زاده ۱۰۶ پیش از میلاد-درگذشته ۴۳ پیش از میلاد، خطیب، سیاستمدار و فیلسوف معروف رومی بود. وی متولد شهر آرپینو بودهاست. او از آغاز جوانی ضمن سرودن شعر و ترجمه آثار یونانی، به آموختن فنون نظامی پرداخت و از هفده سالگی در جنگها شرکت نمود. بعدها دو سال را به سیاحت در مشرق زمین گذراند و در این سفر، فلسفه و علوم ادبی را از دانشمندان زمان فرا گرفت و در سال ۷۷ قبل از میلاد به رم بازگشت. از سال ۶۳ قبل از میلاد وارد صحنه سیاست شد و به مقام کنسولی دست یافت. خطابههای وی در مدح و ذم اشخاص معروف هستند. در بلواهای پس از قتل جولیوس سزار به دستور مارک آنتونی در سال ۴۳ قبل از میلاد جان بر سر سیاست نهاد و کشته شد.
درباره کتاب چگونه یک کشور را اداره کنیم:
جان ویلسون – کریستیانیتی تودی: «یک کتاب کوچک دلپذیر.»
برت ایوانز – اینساید استوری: «کتاب چگونه یک کشور را اداره کنیم مجموعهای از نکات مهم است که خوانندگان خود را به دنیای سیسرون میفرستد. این کتاب شهروند-خوانندگانی را خلق میکند که بیشتر از قبل در مورد سیاست فکر میکنند.»
الکساندر آدامز: «بینش سیسرون بهاندازهی 2000 سال پیش معتبر است و سخنرانان و حاکمان امروزی میتوانند بهطور دائمی از توصیههای او استفاده کنند.»
آدامز میگوید: «گویی در هر صفحه، تاریخ همه اعصار و ملتها را مطالعه میکنم، مخصوصاً تاریخ چهل سال گذشته کشورمان را. اگر نامها را عوض کنیم، هر حکایت در مورد ما هم صدق خواهد کرد.»
در مواجهه با نوشتههای سیسرون دقیقاً همین احساسی که آدامز میگوید به خواننده دست میدهد، فارغ از اینکه خواننده امروزی این کتاب اهل کجای این کره خاکی باشد. این نوشتهها، با همه قدمتشان، تَر و تازه و امروزی مینمایند، چون از مسائلی در باب کشورداری سخن میگویند که همواره، گیریم در رخت و لباس و ظواهری متفاوت، موضوعیت دارند. سیسرون در این کتاب دست روی اصولی بنیادین در باب سیاست و کشورداری میگذارد.
او از نحوه مطلوب اداره یک کشور و ویژگیهای یک فرمانروای خوب سخن میگوید و دولتمردان و فرمانروایان را نسبت به فساد و عوارض خطرناک آن هشدار میدهد و بر اصولی چون مدارا، پرهیز دولتها از ورود به جنگهای بیمورد و ناعادلانه، ضرورت موازنه قدرت و نظارت بر کارِ فرمانروا و قلمروِ فرمانروایی او و جلوگیری از عواملی که فرمانروا را به قدرتی مطلقه و خودکامه بدل میکند و نیز بر اولویت خواست مردم بر خواست فرمانروا تأکید میکند. به اعتقاد سیسرون فرمانروا نباید گرفتار غرور و لجاجت شود و باید در اداره کشور هوش و ذکاوت به خرج دهد و از تعصب و پافشاری بر سرِ یک موضع پرهیز کند و در سیاست اهل مصالحه باشد.
قسمتی از کتاب چگونه یک کشور را اداره کنیم:
ذهن ما تمام واژهها و ایدههایی را که زمان فکر کردن و سخن گفتن به کار میبریم در خود نگه میدارد.حافظهی هوشیار اگر در کار نباشد حتی اگر با بیشترین دقت ممکن طراحی شده باشد سخنرانی بیارزشی خواهد بود. پس میتوانید ببینید چرا خطیبان واقعی تباری دیریاباند. آنها باید بر گسترهی وسیعی از مهارتهایی مسلط باشند که حتی استادی در یکیشان دستاوردی بزرگ محسوب میشود. پس بیاییم پسرمان و هر آنکسی را که شهرت و افتخارش برایمان مهم است به اصرار واداریم قدرت و عظمت و پیچیدگی این کار را بداند. نباید فرض کنند با پیروی از قوانین و یافتن معلمی درست یا پشت سر گذاشتن تمرینهای متداول میتوانند خطیب خوبی شوند. باید توانایی رسیدن به هدفشان را داشته باشند اما باید خیلی بیشتر کار کنند.
معتقدم هیچکس نمیتواند خطیب بزرگی شود مگر پایهای محکم و استوار در گسترهی تمام و کمال دانش بشری داشته باشد. این دانش اساس هر آن چیزی خواهد بود که میگوید و به آن غنا میبخشد. اگر خطیبی چنین پیشینه و آموزشی نداشته باشد هرآنچه بگوید پوچ و کودکانه خواهد بود. بیشک حرفم این نیست که خطیب باید همهچیز را بداند، بهخصوص در میانهی معرکهی زندگی امروزی؛ اما به این باور رسیدم که هرکسی که نام خودش را خطیب میگذارد باید بتواند به شایستگی هر آن موضوعی را که سر راهش قرار میگیرد را رفعورجوع کند تا هم ظاهر و هم محتوای سخنرانیهایش کیفیت خوبی داشته باشد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.