هویت و خشونت
درباره نویسنده آمارتیا سن:
آمارتیا سن (Amartya Kumar Sen) نویسنده کتاب هویت و خشونت، با نام کامل آمارتیا کومار سن برنده هندی جایزه نوبل اقتصاد است که در سوم نوامبر سال ۱۹۳۳ چشم به جهان گشود. وی استاد فلسفه و اقتصاد در دانشگاه هاروارد است. وی به سبب مشارکتهایش در نظریههای توسعه انسانی و اقتصاد رفاه شناخته شد است. یکی از مهمترین آثار وی کتاب توسعه به مثابه آزادی میباشد.
درباره کتاب هویت و خشونت:
این کتاب مجموعهای ازسخنرانیهایی است که آمارتیاسن در باب “آینده هویت “ایراد کرده و در نه فصل ارائه شده است. دو مورد اول “خشونت توهم” و “ایجاد هویت” ، فصل سوم ، “محدودیت تمدن” ، در مورد به چالش کشیدن هانتینگتون است .فصل چهارم و پنجم ، “وابستگی های مذهبی و تاریخ اسلام”،”غرب و ضد غرب” ، فصل ششم ، “فرهنگ و اسارت”، در مورد هویت فرهنگی واختیار است، و آزادی فرهنگی را پیشنهاد میکند؛ هفتم و هشتم، به ترتیب “جهانی شدن وعقیده” و “چند فرهنگی و آزادی”، در مورد پیش بینی وضعیت معاصراست؛ و فصل آخر ، “آزادی اندیشه” است.
نیمه اول کتاب فرهنگهای مختلف را با بیان مثالهای تاریخی شرح داده وآنهارا، گسسته و مستقل میداند. بخش دوم کتاب، ایدههای سن در مورد چند فرهنگی، تنوع فرهنگی و آزادی فرهنگی، سنت و عقل را توسعه میدهد. او نشان میدهد آنچه او “توهم یکتایی هویت” مینامد واقعا یک توهم است. هیچ کس در دنیای واقعی، چه اکنون و چه در گذشته، تاکنون زندگی نکرده است که بتواند خود را در یکی از جنبههای هویتش متجلی سازد.
قسمتی از کتاب هویت و خشونت:
استفادهای قابل توجه از تکوارهای تصوری را میتوان در این تفکر مبتنی بر طبقهبندی یافت که نقش پیش زمینه عقلانی نظریه «برخورد تمدنها» را بر عهده دارد که در باره آن بحث بسیار شده، و در سالهای اخیر، بهویژه پس از انتشار کتاب تأثیرگذار برخورد تمدنها و تجدید ساخت نظم جهانی اثر ساموئل هانتینگتون از آن دفاع شده است. مشکل این رویکرد با طبقهبندی تکواره آن، کاملاً پیش از آنکه مسئله برخورد ـ یا عدم برخورد ـ اصولاً پدیدآمده باشد، آغاز میشود.
در واقع، نظریه برخورد تمدنی از نظر ادراکی یا مفهومی انگلی است بر قدرت آمره ردهبندیی تکوارانه در راستای به اصطلاح خطوط تمدنی، که از قضاسخت از اختلافات مذهبی تبعیت میکند، که نسبت به آن توجهی فوقالعاده شده است. هانتینگتون تمدن غرب را با «تمدن اسلامی»، «تمدن بودایی»، و غیر آن در تضاد قرار میدهد. این به اصطلاح تقابلهای تفاوتهای مذهبی با هم میآمیزند و به دیدگاهی ساخته و پرداخته از نفاقی متحجر تبدیل میشوند.
در حقیقت مردم جهان را البته میتوان بر پایه بسیاری سامانههای جداسازی دیگر طبقهبندی کرد، که هر کدام نوعی ربط و جایگاه ـ غالباً دورادور ـ در زندگی ما دارند: از قبیل ملیتها، موقعیتها، طبقات، مشاغل، موقعیتهای اجتماعی، زبانها، سیاستها و بسیاری چیزهای دیگر. در حالی که ردهها یا مقولات مذهبی در سالهای اخیر بسیار مورد توجه رسانهای بوده است، نمیتوان این مقولات را به طور قطع موجب زدودن دیگر تمایزات انگاشت، و کمتر از آن اینکه آن مقولات را حتی نمیتوان به عنوان تنها سامانه مرتبط با طبقهبندی مردم در سراسر جهان انگاشت.
در جداسازی جمعیت جهان با توجه به آن تعلقات به «جهان اسلامی»، «جهان غرب»، «جهان هندو»، «جهان بودایی»، قدرت تفرقهاندازِ اولویتِ وابسته به طبقهبندی صریحاً مصروف آن میشود که مردم را به طور قاطع در درون یک سلسله جایگاههای استوار قرار دهد. با این روش ظاهراً ابتدایی بازبینی این تفاوتها، تقسیمات دیگر میان مردم (مثلاً میان غنی و فقیر، میان اعضای گروههای سیاسی متفاوت، میان ملیتها و مکانهای مسکونی متمایز، میان گروههای زبانی، و غیر آن) همگی از نظر محو و ناپدید میشوند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.