هارمونی

هارمونی

درباره نویسنده ساتوشی ایتوه:

ساتوشی ایتوه (Jack Kerouac) نویسنده کتاب هارمونی، (۱۴ اکتبر ۱۹۷۴ – ۲۰ مارس ۲۰۰۹)، نویسنده و مقاله‌نویس علمی تخیلی ژاپنی بود.

درباره کتاب هارمونی:

Gr 9 Up-Itoh با گنجاندن یک داستان پس‌زمینه، طرح اصلی و پس‌اسکریپت، که هرکدام به‌نحو خود آزاردهنده هستند، پیشینه داستان‌های دیستوپیایی را به‌طور قابل‌توجهی ارتقا می‌دهد. در ژاپن، Tuan Kirie و دوستانش Miach Mihie و Cian Reikado در مورد دوره‌ای به نام Maelstrom آموزش می‌بینند که طی آن بمب‌های هسته‌ای و بیماری‌ها بیداد می‌کردند و کشوری را که زمانی به نام ایالات متحده آمریکا شناخته می‌شد ویران کردند. وحشت ناشی از بیماری، نسل قدیم را به سمت بازسازی جامعه سوق داده است، و «اداره‌های مدیریت» کوچک‌تر را جایگزین دولت-ملت‌ها کرده است، نهادهای سازمانی که از «داروها» فناوری نانو و فشارهای اجتماعی استفاده می‌کنند تا اطمینان حاصل کنند که هر فرد تا حد امکان سالم است.

این سه نوجوان به رهبری میاچ سعی می‌کنند از این فناوری برای خودکشی استفاده کنند و در نتیجه منابع ارزشمند جامعه – زندگی خودشان را به سرقت ببرند. میاچ موفق است اما سیان داستان را فاش می کند و او و توان نجات می یابند. سیزده سال بعد، توان به شورش ادامه می‌دهد، حتی در حالی که به یک موقعیت عالی در پلیس پزشکی بین‌المللی دست می‌یابد. تحت این حمایت است که او در مورد زمانی که سیان خودکشی می کند (یکی از هزاران نفر در سراسر جهان) تحقیق می کند. توان در طول جستجوی خود متوجه می شود که ممکن است چیزی حتی نفرت انگیزتر از دنیایی از افراد کاملاً سالم وجود داشته باشد. Itoh آینده ای را ارائه می دهد که در آن بشریت با میل خود در انقیاد خود در برابر “صحت پزشکی” همکاری می کند. طرفداران اورول و وسترفلد این رمان را جذاب خواهند یافت.-اریک نورتون، کتابخانه یادبود مک میلان، ویسکانسین راپیدز، WI (ج) حق چاپ 2010. Library Journals LLC، یک شرکت تابعه کاملاً متعلق به Media Source, Inc. توزیع مجدد مجاز نیست.

قسمتی از کتاب هارمونی:

اگه میخوای از تنهاییات نهایت استفاده رو ،ببری بهترین راه اش اینه که یه کتاب واقعی رو در دست بگیری ب) وجود این که همه معتقدند کتاب چاپ شده چیزی جز چند خط نوشته بر روی لاشه ی درختان مرده نیست چون این طوری میتونی به دنیایی فرار کنی که در اون جز خودت و کتاب ات هیچ کس وجود نداره فیلمها و آثار هنری هم دقیقاً چنین حسی رو در وجودت ایجاد میک کنند اما کتاب فرق می‌کنه؛ کتاب در وجود آدمی نوعی ثبات ایجاد می‌کنه.

«منظورت چیه؟ کتاب چه چیزی رو در وجود آدم ثابت نگه میداره؟»

«تنهایی رو…»

به هر حال میاه متن کتاب مورد نظرش را از اینترنت دانلود میکرد و سپس آن را به صورت چند صفحه درخت زاده که گویا در گذشته به آنها “کاغذ” می گفتند پرینت می.گرفت دیگر نمیتوان مانند گذشته مغازه های چاپ و فروش کتاب در ژاپن پیدا کرد اما اگر کسی عزمش را جزم میکرد تا کتابی را تهیه کند هنوز دو یا سه تا کتاب فروشی در محله های خاص دایر بود. میاه بیشتر پول توجیبی اش را صرف خرید یا چاپ کتابهای مختلف میکرد و آن دانایی و ذکاوت بی نظیرش را مدیون علاقه اش به کتاب بود.

او در طول روز خودش را غرق در کلمات میکرد با این امید که شاید کتابها آنچه که عمیقاً به دنبال اش بود را به او بدهند.

میاه عاشق به کارگیری یک جمله ی خاص بود: «خوب فکر کنم دیگه ذهنم الان آماده است.»

حتی نیازی نبود ازش بپرسم که منظورش از این جمله چه بود. او خودش را یک جامعه گریز دانست؛ دشمن عُموم به سگ وحشی که آماده‌ی حمله به این دنیایی بود که به زیباترین و شیرین تر حالت ممکن قصد خفه کردن ما را داشت.