نمنم باران پاییزی
قدری عمیق و خیره نگاهم میکند و وقتی ته قلبم از نگاهش لرز خفیفی را تجربه میکند، با شب به خیری، چایش را برمیدارد و مرا ناامید از خواهش به گفتگو، راهی اتاق میکند. غرور دخترک لجباز درونم، که توقع داشت کوروش نرم و ملایم و با خواهش به شب نشینی وادارش کند، میشکند. دخترک این روزها انگار عاشق شده؛ گاهی ابر بهار است و گاهی گرمای خشک تابستان اما من فکر میکنم بیشتر اوقات هوای متغیر پاییزی است، هم میخواهد و هم نمیخواهد. هم مایل است و هم میترسد و این ترس بیشتر از ضمیر دخترک درونم، از لایهی اجتماعی دخترک بیرونی نشات میگیرد. لایهای که همیشه از قضاوتهای آدمهای اطرافش میترسد. نیمههای شب از غلت و واغلتهای طولانی و خمیازههای بدون خواب، خسته میشوم. سرکی به هال میکشم و کوروش را با چشمانی بسته و ساعدی که روی پیشانیاش مانده، میبینم. پاورچین به آشپزخانه میروم و به سبد تنقلاتم حمله میکنم. امشب از آن شبهایی است که غول بی سر و پای استرس، فقط میل به لمباندن دارد.
ناموجود
میتوانید ایمیل خود را وارد کنید تا از موجود شدن این محصول بصورت خودکار آگاه گردید.
نويسنده/نويسندگان | |
---|---|
نوع جلد | شمیز |
قطع | رقعی |
سال چاپ | 1399 |
نوبت چاپ | |
تعداد صفحات | 350 |
زبان | |
موضوع | |
شابک | 9786226462433 |
وزن | 392 |
جنس کاغذ |
هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.