مقدمه کمبریج بر ژاک دریدا
درباره نویسنده لزلی هیل:
لزلی هیل (Leslie Hill) نویسنده کتاب مقدمه کمبریج بر ژاک دریدا، استاد مطالعات فرانسه در دانشگاه وارویک است.
درباره کتاب مقدمه کمبریج بر ژاک دریدا:
لزلی هیل به شهرت دریدا در ساخت واژه واسازی اشاره میکند و میگوید: «واسازی مثل یک شیطان در همه جزئیات وجود دارد. این کتاب به ضرورتهای استراتژیک تفکر دریدا خواهد پرداخت، اما افزون بر آن بسیاری از جزئیات مخصوص به استنباطهای او از ادبیات و دیگر متون را هم برای همه کسانی که احساس میکنند در فهم کار دریدا سردرگم هستند بررسی خواهد کرد.»
هیل در فصل نخست به زندگینامه دریدا پرداخته است و اینکه دریدا توانسته تبیین تازه و همهجانبهای از میراث پیچیده فرهنگی، فلسفی و مذهبی غرب ارائه دهد. هیل میگوید: «او سبک جدیدی از خواندن را پدید آورد که با مفاهیم کلی و شگفتی ظریف خاص متون فلسفی و ادبی تنظیم شده و با تاریخ اندیشه و پرسش از آینده ماندگار اما همواره بیثبات آنها مرتبط کرده است.»
هیل درباره اولین پایاننامه طولانی دریدا در سال 1954 مطالبی مینویسد، اینکه عنوان این پایاننامه، مسئله پیدایش در اندیشه هوسرل بود که 36 سال طول کشید تا چاپ شود. دریدا در سال 1957 به خدمت اجباری میرود و به مدت دو سال در محیطی غیرنظامی، در یک مدرسه ابتدایی در الجزایر، مشغول تدریس میشود. دریدا در سال 1959 به پاریس برمیگردد و به صورت حرفهای، فعالیت دانشگاهی و روشنفکرانه خود را آغاز میکند. در نهایت در سال 1967 با چاپ سه کتاب جایگاه علمی خود را توسعه میدهد. «سخن و پدیدارها»، «درباره دستور زبان» و «نوشتار و تفاوت» این سه کتاب هستند که بین سالهای 1973 تا 1978 نوشته میشوند. «انتشار»، «حواشی فلسفه» و «موقعیتها» نیز سه کتاب بعدی او هستند که بین سالهای 1981 تا 1982 نوشته میشوند.
هیل در فصل دوم کتاب به سیاقهای متن و آغازهایی که دریدا داشته میپردازد. تاثیرگذاری هوسرل که باور داشت فلسفه از نیمه قرن نوزده به بعد راهش را گم کرده است و با مجموعهمدلهای خستهکننده، ناهمگون و دستهدومی از تحقیق علمی، مشوش شده است. بر همین اساس نیز هوسرل برای آنکه حیات تازهای به فلسفه ببخشد، چالش جدیدی را تحت عنوان پدیدارشناسی آغاز میکند. همین موضوع نیز حیرت و شگفتی را برای سارتر ایجاد میکند. حرفی که سارتر را بر آن داشت که بیشتر در این حوزه مطالعه کند این بود که پدیدارشناسی میتواند یک موضوع ظاهر کماهمیت اما عینی مانند مربای زردآلو را به عاملی برای تحلیلهای فلسفی تبدیل کند.
آثار سارتر برای دریدا بسیار جالب بود چون همواره به اهمیت چشمگیر گفتگو میان ادبیات و فلسفه میپرداخت. ارتباط میان ادبیات و فلسفه یکی از موضوعات مورد علاقه دریدا بود و همین هم باعث شد موضوع رساله دکترای او باشد، هرچند هیچگاه نتوانست آن را کامل کند. هیل درباره شیوه کار کردن دریدا و مقایسهاش با هوسرل اینطور مینویسد: «دریدا مانند هوسرل فیلسوفی نبود که خیلی با کلیات وسیع وسوسه شود، بلکه او با تحلیلهای صبورانه، دقیق و منطقی سر شوق میآمد؛ همچنین دریدا سبک تفکر خاصی را از هوسرل به دست آورد که میتواند به صورت یک دغدغه توضیح داده شود، نه تنها درباره نحوه آشکارگی اشیاء در جهان، بلکه همچنین و حتی اساسیتر درباره شرایطی که آنها را امکانپذیر میکند.»
دریدا نشان میدهد که پدیدارشناسی با مشکلات خاصی در ارتباط با زبان، مواجه است. «در واقع دریدا متوجه شد با وجود اینکه بسیاری از فیلسوفان از زمان افلاطون تا زمان او، نگاهی با سوءظن به نوشتار داشتهاند، اما این موضوع باز هم نتوانسته بود جلوی همه ویژگیهای منفی را که به نوشتار نسبت داده میشد، از قبیل قابل اعتماد نبودن، دورویی، شکست، غیبت و نابودی و همواره چه در گفتار و چه در نوشتار فعال بود، بگیرد.» همین موضوع نیز باعث میشود دریدا پیشنهاد یک تفکر انتقادی مجدد درباره ارتباط بین این دو (نوشتار و گفتار) را مطرح کند.
هیل در فصل سوم کتاب به صورت تفصیلی به آثار دریدا میپردازد و در فصل چهارم پذیرش و برداشتهای بیشتر را مطرح میکند. اینکه دریدا در مسیر حرفهای خود مقاومت و خلاقیت چشمگیری داشته و در نتیجه توانسته تغییراتی اساسی در چشماندازهای فلسفی، نظری و ادبی ایجاد کند.
هیل سعی کرده در این کتاب، معرفی آسانفهمی از نوشتارهای دریدا در زمینه ادبیات ارائه دهد؛ معرفیای که به هیچ دانش قبلی درباره کارهای دریدا نیاز نداشته باشد. این نویسنده ارتباط دریدا با نظریه ادبی و نقد در جزئیات را بررسی کرده و برداشتهای منسجمی از چند مقاله از بهترین مقالات شناخته شده دریدا ارائه داده است. از همین رو، این کتاب برای کسانی که میخواهند با وجوه مختلف تحقیقات و نوشتههای دریدا آشنا شوند، کتاب مناسبی است.
قسمتی از کتاب مقدمه کمبریج بر ژاک دریدا:
همان طور که خیلیها میدانند، دریدا فرض را بر این گذاشته است که خوانندگانش اطلاعات اولیهای را دارند. نه فقط به این دلیل که نوشتههایش فشرده و بعضی اوقات مبهم هستند و نه فقط به این دلیل که آشنایی اولیه با اصول اساسی متون کلیدی سنت فلسفی غرب از افلاطون، کانت، و هگل تا هوسرل، فروید و هایدگر را پیشفرض میگیرد و نه فقط به دلیل اینکه کارش عمیقاً تحت تأثیر آن مفهوم مشخص فلسفی، عقلانی و ادبی است که تاریخِ پیچیده و مشخص خودش را دارد و جنبههایی از آن ممکن است برای خوانندگان غیرفرانسویزبان دریدا بیگانه باشد و حتی نه به این دلیل که این روش، منابع زبان و اصطلاحات فرانسوی را به نحوی به کار میگیرد که بعضی اوقات غیرقابل ترجمه است.
همۀ اینها درست است، اما چیز دیگری نیز وجود دارد: اینکه کار او خوانندگان را به چالش میکشد تا بار دیگر دربارۀ بسیاری از فرضیههایی فکر کنند که به آنها به ارث رسیده است، تا جایی که حتی فرضیاتی را که حاکم بر اصول اساسی و ریشهای به وجود آمدن اندیشه، نوشتار و زبان هستند را نیز در بر میگیرد.
بیتردید جسارت و بنیادستیزیِ کار دریدا، اگر نگوییم با عدم درک و ارائۀ نادرست، دستکم با مقاومت روبهرو بود؛ هرچند خوانندگان جدید دریدا باید بدانند که برخلاف چیزی که گاهی اوقات ادعا میشود، دریدا از همان ابتدا مخالف سرسخت خردستیزی و کهنهپرستی در تمام اشکال فراوانش بود؛ او همچنین نویسندهای بود که مسئولیتهایش را به عنوان یک متفکر، یک معلم و یک روشنفکرِ مردمی جدی میگرفت. هر کس آثار او را بشناسد میداند که وقتی پای استدلالهای خیلی دقیق در میان باشد، نویسندگان انگشتشماری وجود دارند که به اندازۀ دریدا شفاف، ثابتقدم، دقیق، موشکاف و بابصیرت باشند.
بیتردید شهرت دریدا برای همیشه از واژهای که خودش برای اولین بار آن را ابداع کرد جداییناپذیر است. این واژه که بعدها جاافتاد و در نهایت با اکراه و صرفاً به عنوان یک «توضیح محتمل» برای آثارش پذیرفته شد چیزی نبود جز واژۀ «واسازی» . واسازی مثل یک شیطان در تمام جزئیات وجود دارد. این کتاب به ضرورتهای استراتژیکِ تفکر دریدا خواهد پرداخت، اما افزون بر آن، بسیاری از جزئیات مخصوص به استنباطهای او از ادبیات و دیگر متون را هم برای همه کسانی که احساس میکنند در فهم کار دریدا سردرگم هستند بررسی خواهد کرد.
ممکن است در ابتدا تصور شود که آیا اصلاً نیازی به کتابی برای معرفی وجود دارد؟ و اینکه اساساً کارآمدترین معرفینامه کار دریدا قبلاً نوشته شده است: و آن همان اثر خود اوست که خواننده با خواندن آن دائماً و حقیقتاً لذت میبرد. اما بعضی از این آثار ممکن است دشوار باشند. پس یک کتاب مقدماتی مانند این میتواند کمکی در این زمینه باشد. اما برای اینکه دریدا را قابل فهمتر کنیم، آیا بهتر است که روی تصویر بزرگتر تمرکز کنیم یا روی تصویر کوچکتر، یعنی همیشه خودمان را به مجموعه ای از توضیحات سؤالبرانگیز محدود کنیم یا وارد جزئیات پیچیده و کاملاً روشنکنندهترِ متون تخصصی شویم؟
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.