فیلسوفان در خیابان (زندگی بررسی شده)
درباره نویسنده آسترا تایلر:
آسترا تایلر (Astra Taylor) نویسنده کتاب فیلسوفان در خیابان، (زاده 30 سپتامبر 1979) یک فیلمساز ، نویسنده ، فعال و موسیقیدان مستند کانادایی آمریکایی است. او یکی از اعضای بنیاد شاتلورث است، زیرا کار خود را در مورد چالش کشیدن رفتارهای درنده در مورد بدهی میکند. تیلور در جنبش اشغال فعال بود و هماهنگ کننده مشاغل بود: یک روزنامه OWS-Inspired با سارا لئونارد از مجله Dissent و کیت گسن از شماره 1. این صفحه گسترده در طول سال اول، اشغال وال استریت را در پنج شماره پوشش داد و بعداً توسط كتب ورسو گلچین شد.
درباره کتاب فیلسوفان در خیابان:
«زندگی بررسی شده» عنوان فیلم مستندی است که آسترا تایلر آن را با همکاری هشت فیلسوف ساخت و در سال 2008 منتشر شد. مستند مورد توجه قرارگرفت و تایلر سال بعد، پرسهها و گفتوگوهایش را با این این فیلسوفان سرشناس در قالب کتاب منتشر کرد.
آسترا تایلر در این کتاب میکوشد، فلسفه را به متن زندگی بازگرداند و به همین دلیل است که پیشگفتار «زندگی بررسیشده» را با این پرسش آغاز کرده است: «آیا فیلسوفان مردهاند؟» نویسنده مفروضات قابل توجهی در باب چرایی مهجور شدن فلسفه برمیشمرد و از جمله به فرهنگ رایج ضدروشنفکری اشاره میکند که نقشی پررنگ در این زمینه داشته است.
او از روی آوردن به رشتههای بازارپسندتر میگوید که به آرمان فلسفه آسیب زدهاند و در نهایت از مشقتهای «اتصالپذیری» فراگیر و بیوقفه مینالد که حال و حوصله و تاب و توانی برای ژرفاندیشیها و گفتوگوهایی که فلسفه ما را به آنها میخواند، باقی نگذاشته است.
تایلر در این کتاب تلاش کرده تا انگیزهها و الهامهای فیلسوفان را به نحوی عرضه کند که از اصطلاحات و زبان نامفهوم دور باشند و با تجربهها و دلمشغولیهای مشترک همخوانی داشته باشند. به اعتقاد او بزرگترین شور و شعفی که فلسفهورزی به بار میآورد، آن لحظهای است که مفهومی که در ابتدا نفوذناپذیر به نظر میرسید، ناگهان روشن شود و مساله، موقعیت یا احساسی که پیش از آن تن به درک و فهم نمیداد، کاملا وضوح پیدا کند. این همان لحظهای است که برای تایلر اهمیت بسیار دارد؛ آنجا که مخاطب از رهگذر خوانش این گفتوگوها، دست به کشف و شهود میزند و در نهایت به وجد میآید.
قسمتی از کتاب فیلسوفان در خیابان:
تایلر: این یک ایدهٔ قدیمی است، درست است؟ لااقل به زمان مرگ سقراط برمیگردد. اینکه فلسفه، هم مستلزم و هم مایهٔ شجاعت است. آیا موسیقی هم کوشش شجاعانهٔ دیگری نیست؟
وست: میدانید، چیزی که در ذهن دارم، سطر ۶۰۷ ب در کتاب دهم جمهوری است که به نزاع سنتی میان فلسفه و شعر میپردازد. و البته کاری که افلاطون در آنجا سعی دارد بکند، این است که به جای پایدیای هومری، پایدیای افلاطونی را بگذارد. هومر که شاعران را نمایندگی میکند، شیوهٔ خودش را برای اینکه شجاعانه زندگی کنیم دارد، و افلاطون فکر میکند که راه بهتری دارد. و البته مرگ سقراط در مرکز کل پروژهٔ افلاطونی قرار دارد: شما یاد سقراط، میراث سقراط، را در مواجهه با آنچه او شکل نازلتر پایدیا- که از آنِ هومر است- میدانست، چگونه زنده نگه میدارید؟ افلاطون در این بند از کتاب دهم جمهوری، در مورد این نزاع سنتیاش میان فلسفه و شعر حرف میزند. اگر بخواهم در این مورد نظر بدهم، میگویم فلسفه باید به همراه شاعران به مدرسه برود. بحثِ این یا آن، بحث له یا علیه نیست.
تایلر: منظورتان این است که انواع مختلفی از معرفت داریم؟
وست: بله، انواع مختلفی از معرفت، و درجات مختلفی که امور شاعرانه از منظر فلسفی دیده میشوند یا امور فلسفی از منظر شاعرانه دیده میشوند. خُب، فکر میکنم چیزی که احتمالاً مرا از اکثر فلاسفه جدا میکند، این است که من در حیات ذهنی، اهل موسیقیِ بلوز هستم، اهل جاز در دنیای اندیشه هستم. بنابراین موسیقی برای من محوریت دارد. درنتیجه، وقتی بحث شعر پیش میآید، افلاطون اساساً راجع به کلمات حرف میزند، درحالیکه من راجع به نُتها حرف میزنم، راجع به صداها حرف میزنم، راجع به طنینها حرف میزنم، راجع به ریتمها حرف میزنم. بله، برای من موسیقی امری بنیادی است.
فلسفه نهتنها باید با شاعران به مدرسه برود، بلکه لازم است با موسیقیدانها هم به مدرسه برود. به یاد داشته باشید که افلاطون فلوت را در جمهوری ممنوع میکند ولی لیر (چنگ) را نه. چرا؟ چون فلوت برای همهٔ ابعاد مختلف نفْس انسان- که از نظر او شامل سه جزء عقلانی، روحانی، و نفسانی است- جاذبه دارد. فلوت برای هر سهٔ آنها جاذبه دارد، درحالیکه به گمان او، لیر فقط با یکسوم، تنها برای یکی از آنها جاذبه دارد و بنابراین مجاز است. طنز ماجرا اینجاست که افلاطون در بستر مرگش از دختر تراکیهای خواست که برایش فلوت بزند! جالب نیست؟ و یادتان هست که دختر تراکیهای آهنگ را فراموش کرده بود و افلاطون مجبور شد آن را درست قبل از مرگش زمزمه کند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.