سبد خرید

فرقه کمونیست ایران و سیدضیاء‌الدین طباطبایی

ناشر : شیرازه کتاب مادسته: , ,
موجودی: 2 موجود در انبار

150,000 تومان

اندک زمانی بعد از سقوط کابینهٔ سیدضیاءالدین طباطبایی، در سال‌های ۱۳۰۱ و ۱۳۰۲ شمسی سخن از بازگشت او در میان بود؛ بحث و موضوعی که با طرح نام وی به‌عنوان یکی از کاندیدهای وکالت در انتخابات دورهٔ پنچم مجلس شورای ملّی جنبه‌ای جدّی یافت. اگرچه در آغاز چنین تصور می‌شد که به صِرف اشاراتی چند به سوابق سیاسی سیدضیاءالدین در حمایت از سیاست‌های دولت بریتانیا در ایران می‌توان او را به‌راحتی از میدان خارج کرد امّا به‌تدریج روشن شد که وی احتمالاً از پایگاه و زمینه‌ای به‌مراتب فراتر از حمایت مفروض یک سفارت خارجی یا یک حوزهٔ محدود دوستان و آشنایان مطبوعاتی برخوردار است.

2 عدد در انبار

تعداد:
مقایسه



فرقه کمونیست ایران و سیدضیاء‌الدین طباطبایی

درباره نویسنده محمدحسین خسروپناه:

محمدحسین خسروپناه نویسنده کتاب فرقه کمونیست ایران و سیدضیاء‌الدین طباطبایی، (متولد ۱۳۴۲ در کرمانشاه) نویسنده و تاریخ‌نگار ایرانی‌ست. او دانش‌آموخته رشته علوم سیاسی‌ست و در زمینهٔ تاریخ احزاب سیاسی و جنبش زنان در ایران پژوهش می‌کند.

درباره کتاب فرقه کمونیست ایران و سیدضیاء‌الدین طباطبایی:

اگرچه شخص اول کودتا سیدضیاءالدین طباطبایی بود اما دولتش سه ماه بیشتر دوام نیاورد و سرنگون شد و رضاخان سردار سپه به ریاست وزرا رسید. از اعلامیه رضاشاه این‌گونه برمی‌آید که او با خشمی پنهان در کمین نشسته بوده است تا در فرصتی مغتنم کار سیدضیاءالدین را یکسره کند؛ ازاین‌رو در دوم اسفند 1300 به مناسبت سالگرد کودتا، رضاخان بیانیه‌ای را با عنوانِ «ابلاغیه وزیر جنگ» منتشر کرد و درباره «مسبب واقعی کودتا» چنین توضیح داد:

«در بعضی جراید مرکزی پس از یک سال تمام که از مدت کودتا گذشته، تازه دیده می‌شود که مسبب حقیقی کودتا را موضوع مباحث خود قرار داده و در اطراف آن قلم‌فرسایی می‌کنند… بی‌جهت اشتباه نکنید و از راه غلط مسبب کودتا را تجسس ننمایید. با کمال افتخار و شرف به شما می‌گویم که مسبب حقیقی کودتا منم و با رعایت تمام معنا، این راهی است که من پیموده‌ام و از اقدامات خود نیز ابدا پشیمان نیستم».

رضاخان بدون نام‌بردن از سیدضیاء درباره نقش او در کودتا نوشت:

«اگر علی‌الظاهر یکی، دو نفر دیگر را دیدید که چند صباحی عرض‌اندام کردند و سطحا راهی پیمودند نه اینکه اعماق قلب آنها در نظر من مخفی و مستور باشد، همه را می‌دانستم و استنباط کرده بودم فقط احتیاجات موقع مرا ملزم می‌کرد که موقتا دست خود را بر سینه آنها آشنا نسازم… اینک، پس از این ابلاغیه و معرفی مسبب حقیقی کودتا دیگر هر عنصر غیرمأنوسی را سبب حقیقی این امر عظیم تشخیص نداده باز هم اشتباه نکنید بعضی اشخاص کوچک‌تر از آن بوده و هستند که یک اداره منظم نظامی را به اراده و عقاید خویش مربوط ساخته. صریحا اخطار می‌کنم که پس از این برخلاف ترتیب فوق هریک از روزنامه‌ها از این بابت ذکری بشود به نام مملکت و وجدان، آن جریده را توقیف و مدیر و نویسنده آن را هم هر که باشد تسلیم مجازات خواهم نمود» (روزنامه ایران، 3 حوت [اسفند]1300).

این اعلامیه که در روزنامه دولت به چاپ رسیده حاوی نکات بسیار مهمی است. نکاتی که از فحوای آن می‌توان پی برد که از ابتدا نیز رضاخان سودای ریاست وزرا را در سر پرورانده و با اینکه صاحب اصلی کودتا و به معنای دقیق‌تر نفر اول کودتا، سیدضیاءالدین طباطبایی بوده اما با هوش غریزی خود دریافته که دولت نفر اول کودتا دیری نخواهد پایید. نکته دیگر این اعلامیه که شبیه به طنزی تاریخی است، افتخار به کودتا است. کودتایی که رضاخان از آن این‌گونه یاد می‌کند: «با کمال افتخار و شرف»! در اینکه وضعیت ایران چنان نابسامان بوده که حتی روشنفکران و نخبگان نیز از کودتا استقبال می‌کردند، تردیدی وجود ندارد، اما روی دیگر این کودتا سرکوبِ چهره‌های آزادی‌خواهی همچون میرزا کوچک‌خان جنگلی بود که هیچ‌جای مباهات ندارد.

مهم‌تر از همه اینکه، در پایان‌بندیِ اعلامیه عیان است که چه کسی در راه است؛ مستبدی خودکامه و خودرأی که در آغاز کار همه روزنامه‌ها و نویسندگان آنها را تهدید می‌کند که اگر تاریخ را تحریف نکنند، با اشد مجازات روبه‌رو خواهند شد. در اینکه سیدضیاء‌الدین نفر اول کودتای سوم اسفند 1299 بوده است که تردیدی وجود ندارد، او عرصه و اذهان سیاسی را برای کودتا مهیا کرده بود. به بیانی امروزی می‌توان گفت او معمار کودتای نرم است. رضاشاه همان کاری را می‌کند که در گذشته تاریخ ایران همواره تکرار شده است و آن چیزی نیست جز تحریف تاریخ.

اگر از سرنوشت کودتا و کودتاچیان بگذریم، کتاب «فرقه کمونیست ایران و سیدضیاءالدین طباطبایی»، حاوی مقالات درخشانی است که از روزنامه‌های آن زمان انتخاب شده‌اند. اغلب نویسندگان این مقالات گرایش چپ داشته‌اند و موضع‌گیری آنان در آن زمان بدیع و راهگشا بوده است. اگرچه تحلیل‌های آنان کمتر راه به جایی برده است، اما مقالات دارای اسلوب و ساختار دقیقی هستند با بیانی سرشار از شور که از حیطه عقل و خرد خارج نمی‌شوند. این مقالات بعد از گذشت سالیان هنوز بسیار جذاب‌اند و بی‌تردید برای روزنامه‌نگاران سیاسی درس‌های بسیار دارد. نویسندگان مقالات موضع روشنی دارند و در بیان آن راه به بیراه نمی‌برند و عیان است که نویسندگان مقالات با فرهنگ و سنت زمانه خود آشنا هستند و مهم‌تر از همه دلسوز و دارای اصولی هستند و از چارچوب سیاسی و باورهای خود عدول نمی‌کنند. 

قسمتی از کتاب فرقه کمونیست ایران و سیدضیاء‌الدین طباطبایی:

در بامداد سوم اسفند ۱۲۹۹ سید ضیاء الدین طباطبایی (مدیر روزنامه رعد) به همراه ۲۵۰۰ نفر از قوای قزاق به فرماندهی رضاخان میرپنج وارد تهران شد. پس از استقرار کودتاگران در قزاقخانه، عده‌ای از نیروی پیاده قزاق مأمور گرفتن کلانتری ها و اداره مرکزی نظمیه شدند. تنها کلانتری سرچشمه و مأموران نظميه مرکزی مقاومت کردند که پس از زد و خوردی مختصر و شلیک چند گلوله توپ، آنها هم تسلیم شدند. قزاق‌ها ساختمان‌های وزارتخانه‌ها، اداره‌های دولتی، پست‌خانه و تلگراف‌خانه را تصرف کردند و عده‌ای هم در مراکز اصلی شهر مستقر شدند. در همان نیمه شب، کودتاگران در تهران حکومت نظامی اعلام کردند. با اینکه ۴۳ سال بعد سید ضیاء مدعی شد هدفش از کودتا برانداختن سلطنت بود و اینکه خودش «زمامدار مطلق العنان ایران» شود، کودتا در پی تغییر نظام سیاسی ایران نبود…

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

سال چاپ

1401

تعداد صفحات

228

زبان

موضوع

شابک

9786227489835

وزن

280

جنس کاغذ

,

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “فرقه کمونیست ایران و سیدضیاء‌الدین طباطبایی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...