فرزند آتش

فرزند آتش

درباره نویسنده اس.کی. ترماین:

اس.کی. ترماین نویسنده کتاب فرزند آتش، با نام اصلی شان توماس نویسنده و روزنامه‌نگار انگلیسی متولد 1963 در دوون انگلستان است. پدر او هم نویسنده بود. شان در دانشگاه لندن در رشته‌ی فلسفه درس‌خوانده است و در زمینه‌های سیاست، هنر و سفر برای روزنامه‌های مشهور انگلستان می‌نویسد. ازجمله مشهورترین روزنامه‌هایی که او در آن‌ها فعالیت کرده است می‌توان تایمز، دیلی میل، اسپکتاتور و گاردین را نام برد. شان توماس با نام اصلی خود چهار کتاب نوشته است که از میان آن‌ها، رمان «بوسیدن انگلستان» که در سال 2000 منتشر شد توانست جایزه‌ی نقد ادبی را از آن خود کند. کتاب «میلیون‌ها زن در انتظار شما هستند» مشهوترین اثر این نویسنده‌‎ی انگلیسی است که داستان زندگی عشقی خودش را روایت می‎کند. این رمان به کتابی بسیار پرفروش تبدیل شد و به چندین زبان مختلف ترجمه شد و یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های سال 2007 بود.

او تریلرهای مذهبی و باستان‌شناسی خود را تحت اسم تام ناکس منتشر کرده است و در چند سال اخیر از نام مستعار اس.کی. ترماین استفاده می‌کند. «راز پیدایش»، «نشانه‌های قابیل»، «کتاب مقدس مردگان» و «the Babylon rite» نام کتاب‌هایی است که او با اسم تام ناکس منتشر کرده و «دوقلوهای یخی»، «درست پیش از آنکه بمیرم» و «فرزند آتش» رمان‌های او با اسم اس.کی ترماین‌اند.

درباره کتاب فرزند آتش:

«اگر کتاب پرفروش ترماین، دوقلوهای یخی، را دوست داشتید، داستانی ترسناک که بیشتر اتفاق‌هایش در تاریکی شب می‌افتد، پس این کتاب برای شماست.»

«به صفحه‌های آخر کتاب که برسید، تندتر آن را ورق خواهدید زد چون شدیداً تشنۀ شنیدن حقیقت هستید. کتابی که شما را به فکر فرو می‌برد، بسیار ترسناک و جذاب است. کتابی بی‌نظیر.»

قسمتی از کتاب فرزند آتش:

تونل‌ها تا زیر دریا کشیده شده‌اند. نمی توانم این فکر را از سرم بیرون کنم. تونل‌ها، تا زیر دریا، مایل‌ها و مایل‌ها. در اتاق پذیرایی قدیمی ایستاده‌ام، جایی که پنجره‌های وسیع خانه جدیدم رو به شمال باز می‌شوند. رو به آتلانتیک، و صخره‌های پن ویت، و تاریکی‌ای سیاه نما. این سایه تاریکی دوقلو معدن مارولان است. حتی در روزی از ماه ژوئن که هیچ ابری در آسمان نیست، درست مثل امروز، خرابه‌های مارولان به شکلی مبهم غمگین هستند. یا شاید هم به طرزی عجیب گله‌مند به نظر می‌رسند. انگار دارند تلاش می‌کنند حرفی به من بزنند اما نه توانایی‌اش را دارند نه تمایل به گفتنش را. آن‌ها به شکلی آشکار و فصیح خاموشند. همه سروصداها از بستر ناهموار آتلانتیک به گوش می‌رسد. امواج روی جزرومد سوارند و از تونل بالا می‌آیند.

راشل؟؟ به طرف صدا برمی‌گردم. همسر جدیدم میان چارچوب در ایستاده است…