سبد خرید

عدالت

ناشر : برجدسته: , ,
موجودی: موجود در انبار

170,000 تومان

«عدالت فقط با انجام جنایت است که می‌تواند دوباره برقرار شود.»
دکتر ایزاک کوهلر، نماینده‌ی سابق مجلس ایالتی و سیاستمدار صاحب نام، وارد رستوران شلوغ دتئاتر در قلب زوریخ شد، رولوری بیرون کشید و بی‌آنکه قبلش دوستانه سلام و احوالپرسی کرده باشد، شلیک کرد به پروفسور وینتر، عضو انجمن قلم. قتل مقابل چشم ده‌ها شاهد رخ داد.
قاتل با خونسردی خودش را تحویل پلیس داد و وکیل لاابالی و بی‌اعتباری چون اشپت را برای نشان دادن سویه‌های دیگر قتل و بررسی احتمالات استخدام کرد. آیا ایزاک کوهلر می‌خواست مفهوم عدالت را به سخره بگیرد؟ عدالت کی و کجا اجرا خواهد شد؟ دورنمات در رمان نوار عدالت سویه‌های طنزآمیز و شریرانه‌ای که یک دستگاه حقوقی در دامش می‌افتد ترسیم کرده است، دوگانه‌ی همیشگی عدالت و جرم.

تعداد:
مقایسه



عدالت

درباره نویسنده فردریش دورِنمات:
فردریش دورِنمات در ۵ ژانویهٔ سال ۱۹۲۱ در کنول فینگنِ سوئیس به‌دنیا آمد و به سال ۱۹۹۰ در ۶۹ سالگی درگذشت. از او به عنوان یکی از برجسته‌ترین رمان‌نویسان و نمایشنامه‌نویسانِ معاصرِ سوئیسی و آلمانی‌زبان یاد می‌شود. دورِنمات در سال ۱۹۴۱ به دانشگاه رفت و ادبیات و فلسفه خواند. در این سال‌ها به نقاشی کردن هم مشغول بود و کتابی از آثار نقاشی او در ۱۹۴۷ منتشر شد. او نویسندگی را از سال ۱۹۴۳ آغاز کرد.
دورِنمات به فلسفه و زندگی علاقهٔ زیادی داشت و در داستان‌ها و افسانه‌های کهنِ روم و یونان باستان مطالعات زیادی انجام داده بود. او همواره برای تحقق عدالت در جهان نگران بودو زندگی را با همهٔ زشتی‌ها و زیبایی‌های آن در آثار خود به تصویر می‌کشید.
در کارنامهٔ دورِنمات علاوه بر نمایشنامه، آثار داستانی، مقاله‌های سیاسی، اجتماعی و هنری نیز به چشم‌ می‌خورد.

درباره کتاب عدالت:
آنچه اکنون به عنوان رمان عدالت پیش روی خواننده قرار گرفته بازنویسی داستانی است که نوشتن آن در سال‌ ۱۹۵۷ شروع شده و به گفته‌ی خود نویسنده قرار بوده در سال ۱۹۸۵ نیمه‌کاره منتشر شود، اما به‌ناگاه شکل و شمایلی پیدا می‌کند غیر از آنچه او سال‌ها پیش گمان می‌برده و با یک پایان‌بندی متفاوت به دست ناشر سپرده می‌شود. عدالت، چهارمین رمان جنایی فردریش دورنمات، بعد از سه‌گانه‌ی مشهورش «قول، قاضی و جلادش، و سوءظن» منتشر می‌شود. بخش اصلی داستان در قالب گزارشِ وکیل جوانی روایت می‌شود که در پیچ‌و‌تاب پرونده‌‌ی یک قتلْ زندگی و حرفه‌اش را می‌بازد. او تلاش می‌‌کند تمام جزییات آنچه اتفاق افتاده و قرار است بیفتد را برای مافوق‌ها، دستگاه عدالت و اطرافیانش تعریف کند، یا گزارشی بنویسد تا به قول خودش یک‌بار دیگر ماجرا جلوی چشمش بیاید و اشتباهاتی را بررسی کند که منجر به مرگ چندین آدم بی‌گناه شده است.

پابلیشرز ویکلی: دورنمات هجوی از شرارت های نهفته در مفهوم اجرای عدالت ساخته است. این رمان اوج توانایی اوست. اینجا با نوعی بازی روبه‌رو هستیم، بازی‌ای که با شلیک یک تپانچه به مغز مردی محترم شروع می‌شود.
اورسلا هگی۔ منتقد ادبی: چه کسی جز دورنمات می‌توانست چنین شخصیت‌هایی فراموش نشدنی خلق کند؟ او از سیاست حرف می‌زند؟ از عدالت یا قلب واقعیت؟ نه، او رمان تمام عیاری می‌نویسد که فراموشش نمی‌کنیم.
وبسایت پنگوئن رندوم‌هاوس: کلاسیکی نئونوآر و جذاب از استادی صاحب‌سبک. هجویه‌ای سیاه از فساد سیستم حقوقی و تمثیلی کنایه‌آمیز درباره‌ی گناه، عدالت، خشونت و اخلاق
باشگاه جنایی‌دوستان ساندی تایمز: داستانی حیرات‌انگیز از نابغه‌ی سوئیسی طرح‌وتوطئه‌
لوس‌آنجلس تایمز: توانایی دورنمات خلق شخصیت‌هایی فراموش‌‌نشدنی از میان چند جمله‌ی کوتاه است.

قسمتی از کتاب عدالت:
البته این گزارش را برای رعایت مقررات می‌نویسم، به خاطر نوعی وسواس تا برود لای پرونده‌ها. می‌خواهم خودم را مجبور کنم یک بار دیگر اتفاق‌هایی را پیش چشم بیاورم که منجر شد به آزادی یک قاتل و مرگ یک بی‌گناه. می‌خواهم یک بار دیگر به گام‌هایی فکر کنم که فریب‌خورده برداشتم، به اقداماتی که انجام دادم، به احتمالاتی که نادیده گرفتم. می‌خواهم یک بار دیگر، با دقت زیاد، فرصت‌هایی را که شاید هنوز برای اجرای عدالت مانده باشد بررسی کنم. اما این گزارش را بیشتر برای این می‌نویسم که وقت دارم، خیلی زیاد، دست‌کم دو ماه. الآن از فرودگاه برگشته‌ام (کافه‌ها و بارهایی که بهشان سری زده‌ام هیچ؛ حال و روز فعلی‌ام هم اهمیتی ندارد – مست مستم، ولی فردا باز هشیار می‌شوم). از فولکس‌واگنم پیاده شده بودم و رِوُلورم را از ضامن درآورده که هواپیمای غول‌پیکر با دکتر ایزاک کوهلِر ناله زد، غرید، بلند شد و در آسمان شب پرواز کرد سمت استرالیا. یکی از شاهکارهای این مرد همین تلفن‌زدن به من بود. احتمالاً پیرمرد می‌دانست چه قصدی دارم؛ این را هم که پولی ندارم تا دنبالش پرواز کنم همه می‌دانند.
پس کار دیگری نمی‌توانم بکنم جز اینکه منتظر باشم تا او، احتمالاً، برگردد، در ژوئن یا شاید ژوئیه. منتظر باشم، گاه‌گداری -یا بسته به وضع مالی‌ام بیشتر وقت‌ها- مشروبی بخورم، و بنویسم: تنها فعالیتی که هنوز برازنده‌ی یک وکیلِ به‌خاک‌سیاه‌نشسته است. اما ایزاک کوهلر، نماینده‌ی مجلس ایالتی، در یک مورد دارد خودش را گول می‌زند: جنایتی که او مرتکب شده، نه زمانْ دردش را درمان می‌کند، نه انتظارکشیدنم تخفیفش می‌دهد، نه مست‌کردنم به فراموشی‌اش می‌سپارد و نه نوشتنم می‌بخشدش. آن جنایت را با بیان حقیقت در مغزم حک می‌کنم و این قادرم می‌کند تا وقتی برگشت، در ژوئن یا همان‌طور که گفتم در ژوئیه یا هر زمان دیگر، حتماً هم برمی‌گردد، کاری را که الآن می‌خواستم هیجان‌زده انجام بدهم، آن زمان، چه مست باشم چه هشیار، آگاهانه انجام بدهم. این گزارش نه‌فقط برای آوردن دلایل انجام یک قتل، بلکه برای آماده‌شدن برای آن است. قتلی عادلانه.

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

مترجم

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

سال چاپ

1399

تعداد صفحات

198

زبان

موضوع

,

شابک

9786229667118

وزن

198

جنس کاغذ

عنوان اصلی

Justiz
1985

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “عدالت”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...