صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی
درباره نویسنده الیزابت تووا بیلی:
الیزابت تووا بیلی نویسنده کتاب صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی. نویسنده آمریکایی است که موفق به کسب چندین جایزه ادبی شده است. مقاله ها و داستانهای کوتاه الیزابت تووا بیلی در مجلات Yale Journal for Humanities in Medicine ، Missouri Review ، Northwest Review و Sycamore Review منتشر شده است. نسخه گالینگور صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی عنوان Barnes & Noble Discover ، Indie Next Pick و Journal of کتاب بهترین کتاب سال بود. بیلی چندین نامزد دریافت جایزه پوشکارت (علاوه بر جوایز ذکر شده در بالا) را دریافت کرده است. و مقالهای که این کتاب بر اساس آن بنا شده است یک مقاله قابل توجه در بهترین مقالههای آمریکایی دریافت کرده است. او در شورای نویسندگان پروژه ملی نوشتن است. او که برندهی یک بورس ملی اوقاف برای هنر است، در ماین زندگی میکند.
درباره کتاب صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی:
دور و برتان را که نگاه میکنید. افراد زیادی را میبینید که هر کدام برای درمان دردی جسمی یا روحی دنبال شفا و درمان هستند. از این مشاور به آن مشاور، از این راهنما به آن راهنما، از این پزشک به آن پزشک. گاهی هم باید ماهها در صف ایستاد تا نوبت ویزیت نیم ساعتهای فراهم شود بیاینکه در آن نیم ساعت و نیم ساعتهای بعد لزوماً معجزهای رخ بدهد.
اما شده هیچوقت دقیقاً به دور و برتان نگاه کنید ببینید بپرسید که آیا جور دیگری هم میتوان درمانگر پیدا کرد؟ آیا نمیتوان درمانگری پیدا کرد که کارش نه لزوماً درمانگری است نه کسی از او انتظار دارد که درمان کند؟ لابد میگویید دل خوش سیری چند! بگذارید بگوییم که کسی پیدا شده که داستان شگفتانگیز درمان شدنش را با خلاقیت و دقتی شگفتانگیز نوشته است. نوشته است بی اینکه نویسنده یا زیستشناس بوده باشد، اما حاصل کار هم شباهتی به رمان دارد هم به تاریخ طبیعی و متون زیستشناسی تجربی. هم خواندنیست هم آموختنی.
این کتاب غیرداستانی دربارهٔ زنی است که سعی میکند از بیماری ناشناختهای که دارد روح و جسمش را میخورد جان بهدر ببرد. این کتاب شعر نیست، اما الیزابت تووا بایلی تاریخ طبیعی حلزون را بهطرزی شاعرانه نوشته است. یک روز دوستی هدیهای کوچک اما سرنوشتساز به او میدهد: گلدانی بنفشه با یک حلزون جنگلی قهوهای کوچک، تنها حیوان خانگیای که در این شرایط ممکن است یک بیمار بتواند تحملش کند. کمکم معلوم میشود که میان شیوهٔ زندگی حلزون و وضعیت جدید زندگی نویسنده در دورهٔ بیماری شباهتهای غیرمنتظرهای وجود دارد:
حلزون برخلاف ظاهر آسیبپذیرش موجودی مقاوم است. که از پس نبردهای چندصد میلیون سالهٔ حیات در زمین برآمده است. و درسهای گرانبهایی میتوان از آن آموخت. درسهایی که برای آموختنشان باید وقتی نامحدود و تمرکزی ابرانسانی داشته باشید. تا آهستهترین صداها را بشنوید: صدای غذا خوردن آن حلزون وحشی را، و ظریفترین حرکات را ببینید: آداب تنهایی و عاشقی را. تصویر همه اینها چیست؟ مرشدکی چندمیلیون ساله از گذشتههای بسیار دور این سیارهٔ بیماری و استقامت.
قسمتی از کتاب صدای غذا خوردن یک حلزون وحشی:
با خود فکر کردم، چرا باید از یک حلزون خوشم بیاید؟ اصلا با آن چه کنم؟ نمیتوانستم از تخت بیرون بیایم تا آنرا به جنگل بازگردانم. خیلی برایم جالب نبود و اگر هم زنده بود، پذیرش مسئولیت آن (بهویژه مسئولیت یک حلزون، مهمانی چنین ناخوانده) بیش از طاقت من بود. دوستم مرا در آغوش گرفت، خداحافظی کرد، سوار ماشینش شد و رفت.»
در ادامه حلزوننگریام، دلم میخواست درباره طرز مراقبت درست از همخانه کوچکم بیشتر بدانم. پرستارم یک کتاب شومیز با چند دهه قدمت برایم پیدا کرد که نامش «حیوانات خانگی غیرعادی» نوشته دوروتی هاگنر بود. هاگنر علاوه بر اینکه به خوانندهاش اطلاعات پایه درباره حلزونها میدهد، توصیه میکند که بهعنوان غذا، قارچ به آنها داده شود. در یخچال آشپزخانه، کمی قارچ خوراکی دکمهای داشتم. یک قارچ دکمهای تقریبا پنجاه برابر بزرگتر از حلزون من بود، پس پرستارم یک برش سخاوتمندانه از آن جدا کرد و در تراریوم گذاشت.
حلزون عاشق قارچ شد. از اینکه پس از چند هفته سر کردن با گُل پلاسیده، حالا غذای آشنایی داشت، چنان خوشحال شد که تا چند روز همانجا کنار تکه بزرگ قارچ خوابید و در طول روز چند بار بیدار میشد تا پیش از فرو رفتن دوباره در چُرتِ شکمسیری، گردنش را دراز کند و چند لقمه دیگر از آن بردارد. هرشب بخش بزرگی از قارچ که باورکردنی نبود، ناپدید میشد تا اینکه در پایان هفته، آخرین تکه هم غیب شد.»
«با ورق زدن کتابهای غبارگرفته درباره نرمتنان، کشف کردم که شکمپایان که نزدیک به 80 درصد از تمام نرمتنان را تشکیل میدهند. یکی از موفقترین گروههای جانوری هستند. نیم میلیارد سال است که روی این سیاره زندگی میکنند. و از رویدادهای عظیمی که چندین نوبت به انقراض دستهجمعی انجامیده است. جان بهدربردهاند یا از نو تکامل یافتهاند. تقریبا در هر زیستگاهی روی زمین خانه دارند. با اینکه سیوپنج هزار گونه منقرضنشده از حلزونهای خشکیزی ثبت شده. دهها هزار گونه از آنها هنوز شناسایی نشدهاند. همانطور که ارنست اینگرسال در مقاله سال 1881 خود با عنوان «در یک حلزونداری» اشاره کرده. بیشتر این گونهها میکروسکوپی هستند:
«بعضی گونههای حلزون بهقدری کوچکاند که نمیتوانند روی حرف O را در این متن چاپشده بپوشانند». اگر ما بهعنوان «انسان خردمند» خیال کردهایم که مسئولیت این سیاره با ماست. در اینجا شواهد روشنی در دست بود که عکس آنرا نشان میداد. حلزون بیادعا و خاندانش، نسبت به ما موجوداتِ تازهوارد، جای پای به مراتب قدیمیتر و نیز چسبناکتری روی زمین دارند.»
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.