سفرنامه اسکات وارینگ در ایران
درباره نویسنده اسکات وارینگ:
اسکات وارینگ (edward scott waring) نویسنده کتاب سفرنامه اسکات وارینگ در ایران، عضو یکی از خاندانهای معروف انگلستان در قرن هجدهم و نوزدهم میلادی است. او با حضور و فعالیت در دستگاه اداری بنگال خدمات شایانی به حکومت پادشاهی انگلستان کرد. ادوارد اسکات وارینگ فرزند جان اسکات وارینگ (1747 ـ 1819 م) سیاستمدار انگلیسی است که نمایندۀ پارلمان انگلستان بود و مدتی نیز در مقام کارگزار سیاسی «وارن هاستینگ» خدمت کرد. جان اسکات وارینگ پدر ادوارد یکی از پنج برادری بود که همگی در دستگاه اداری بنگال خدمت میکردند و مقامهای مهم نظامی و سیاسی داشتند.
درباره کتاب سفرنامه اسکات وارینگ در ایران:
این کتاب بازگفت دیدهها و شنیدهها و دریافتهای مردی انگلیسی تبار به نام ادوارد اسکات وارینگ است که در روزگار گرفتاری هند در استعمار انگلستان، در بنگال از پایگاهی دولتی برخورداری داشته و در روز دوشنبه دهم آوریل سال ۱۸۰۲ میلادی از راه کازرون و فیروزآباد به شیراز میآید و دیدهها و شنیدههایش را در دو بخش و یازده پیوست مینویسد. بخش یکم در ۳۵ فصل و بخش دوم در ۸ فصل با برگردانی از تاریخ آن روزگار ایران که به ظاهر بیشتر از تاریخ زندیه نوشتهٔ ابن عبدالکریم علی رضا شیرازی است.
هدف او شناخت شیوهٔ زندگانی مردمان این سامان، ناتوانیهای برخاسته از نادانیها و خرافهپرستیهایشان، میزان داراییها و گنجینههای طبیعی و در حقیقت بررسی شیوهها و راههای دستاندازی آسان بر آنهاست.
نویسندهٔ این کتاب پارسی میدانسته و خود نیز نوشتهٔ خود را از این لحاظ دارای امتیاز ویژه میداند: «از کمتر کشوری به اندازهٔ ایران دیدن شده است اما گزارشهای دربارهٔ ایران بیشتر به خامهٔ کسانی است که زبان پارسی نمیدانستهاند» وی کوشیده است که سخن خود را به زیور راستی بیاراید: «باید بگویم که در راه درست بودن دیدهها و شنیدههای خود از برتافتن هیچ رنجی روی برنگاشته هرگز از هیچ مأخذ شکانگیز سخنی نیاوردم.»
قسمتی از کتاب سفرنامه اسکات وارینگ در ایران:
در روز شنبه دهم آوریل ۱۸۰۲ به کشتی شر وزیری (shrewsbury) که با سیصد تن بار آهنگ خلیج فارس داشت سوار شدم. بهترین فصل از برای رفتن به این گردش دریایی، از آغاز اکتبر تا میانه ماه مارس است؛ از این رو بسیار دیر این سفر را آغاز کرده بودیم و پیش از آنکه به باد مساعد برخوریم چند درجهای به سوی جنوب رانده شدیم.
در ۲۵ آوریل خشکی را از دور دیدیم، و در ۲۶ آوریل به خلیج فارس درآمدیم. اینک چشم اندازمان یکسره دگرگون شده بود؛ چشمانمان که به دیدن گستردگی آب بیکرانه خوگر شده بود، اینک از دورنمای کوههای بلند و جزیرههای فراوان لذت میبرد.
هنوز از رسیدنمان به خلیج فارس دمی چند بیش نگذشته بود که از گردبادی سخت، که باد شمالش خوانند، و از شمال باختر میوزد سخت به رنج افتادیم. این بادهای شمالی سخت ناگهانی فرا میرسند؛ و از دو تا پنج روز همی وزند؛ در زمان وزش این باد کمتر ابری دیده میشود، هر چند باد با شتاب بسیار میوزد. بر آنم که، در بیشتر خلیج ها، دو گونه باد هست، یکی باد مساعد، دو دیگر مخالف. از برای این وضع خلیج فارس دلیلی طبیعی و روشن میتوان آورد. کوههایی بلند و شگفتانگیز در دامنه هر دو کناره عربی و ایرانی، به گونهای کار ساز از رسیدن باد به دریا جلو میگیرد؛ چون به راستی، میتوان این خلیج را به قیفی بزرگ همانند ساخت که باد را تنها برای وزش یک راست به بالا و پایین در خود میپذیرد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.