سبد خرید

سرشاخه‌های درخت لیمو

ناشر : علیدسته: , , ,
موجودی: ناموجود

285,000 تومان

بیست دقیقه بی‌هیچ کلامی! دور از انتظار بود. نگاهم نمی‌کرد و من در تمام مدت کوچک‌ترین واکنش‌هایش را تحت نظر داشتم. راحتی و سختی همزمان در حرکاتش دیده می‌شد! چطور؟ چای نوشید و کیکش را خورد. تشکر نکرد، تعریف هم نکرد. روی پله‌ها یا ایوان ننشست، در تمام مدت سر پا ایستاده بود. گاهی به آسمان نگاه می‌کرد و گاهی چشمانش سمت ساختمان می‌چرخید. نه یک گام نزدیک شد و نه فاصله گرفت. موبایلش زنگ خورد و او به سادگی نادیده‌اش گرفت.
و من به زحمت چایم را تا نصفه نوشیدم، گاهی نفسم بند می‌آمد و زمانی دیگر عامدانه به دنبال آن سرگیجه‌ی عجیب، عمیق عطرش را سمت ریه‌هایم هدایت می‌کردم. گزگز انگشتانم ربطی به سرمای دلچسب هوای نداشت. گوش‌هایم داغ شده بودند. لایه‌ی نازک عرق را در تمام مدت پشت گردنم احساس می‌کردم و بابت بوی بدنم دلواپس بودم. درگیری ذهنی‌ام از لحظه‌ی حضورش برای کشف و درک احساسات و تحلیل افکار و عکس‌العمل‌های ناخودآگاهم بی‌نتیجه پیش می‌رفت. این مرد، مهران بازغی، ناآگاهانه مرا با خودم به چالش کشیده بود .

ناموجود

می‌توانید ایمیل خود را وارد کنید تا از موجود شدن این محصول بصورت خودکار آگاه گردید.

مقایسه




سرشاخه‌های درخت لیمو

درباره کتاب سرشاخه‌های درخت لیمو:

مرگ یک فصل جدید است، فصلی که هدف و تمام انگیزه ‌ی زندگی نورا را با خودش می‌برد و بعد لحظه ‌ای که مردی قد بلند از گذشته‌های خیلی دور پا به آن خانه‌‌ی قدیمی می‌گذارد، زندگی نورا دوباره یک فصل جدید را به خودش می‌بیند، فصلی که قرار است، سر شاخه ‌های درخت زندگی نورا را به جوانه زدن، به گل دادن و لحظه‌‌ی به بار نشستن نزدیک کند …

رمان سرشاخه‌های درخت لیمو داستان دختریه که بخاطر اطرافیانش از خودش گذشته و به تنهایی پرستاری مادر زمین گیر و مریضش رو به مدت ده سال به دوش می‌کشه و در این مدت ارتباطش به کل با دنیای بیرون رو قطع میکنه و از دوستان و دانشگاه و علاقه مندی‌هاش دست میکشه! ولی با مرگ ناگهانی مادرش وارد مرحله جدیدی می‌شه، و کسانی از گذشته با کلی نقاط مبهم…

قسمتی از کتاب سرشاخه‌های درخت لیمو:

با مامان آهو نیمی از روزمان را در حیاط می‌گذراندیم. فصل بهار درگیر کاشت و برداشت سبزی‌های خانگی بودیم، نعنا، ریحان، پونه و گاهی تربچه. تابستان‌ها به قربان صدقه رفتن‌های بی‌کلام مامان بر سر درخت لیمو می‌گذشت و چیدن میوه‌هایی با پوست زرد و درشت، ترش و آب دار. پاییز که می‌رسید، وقت جارو کردن برگ‌های خشک شده، من به درخت لیمو چشم غره می‌رفتم و مامان آهو به من، دفترش را باز می‌کرد و با خطی درشت می‌نوشت «دختر بد» و باعث خنده‌ام می‌شد. زمستان‌ها را، وقت بارش برف و باران، بی‌توجه به دمای هوا، روی ایوان می‌گذراندیم. من از سرما می‌لرزیدم و او ساعت‌ها با لبخندی کج به آسمان و دانه‌های برف و باران خیره می‌شد. و پنج شنبه‌ها، وقت حضور پسرها، مرا به حیاط می‌فرستاد و از پشت پنجره روی تمام جزئیات کارم نظارت می‌کرد!

خورشید که پشت ابرهای خاکستری پنهان شد و اولین قطره‌ی باران که روی حوض بارید، به داخل ساختمان برگشتم. یک فنجان چای و دو قلمه نان و پنیر و خیار صبحانه‌ام شد. میز را جمع کردم و سراغ کیسه‌ی برنج گوشه‌ی کابینت رفتم. خیس کردن دو پیمانه برنج با نمک سنگی و قرار دادن ماهیچه داخل زودپز، زمان زیادی طول نکشید. باقی مانده‌ی پلو و کباب‌های شب قبل را داخل دوازده ظرف یکبار مصرف جای دادم. امیر علی غذاها را میان کارگرهای کارگاهش پخش می‌کرد.

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

سال چاپ

1400

تعداد صفحات

784

زبان

موضوع

,

شابک

9789641934974

وزن

850

جنس کاغذ

,

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “سرشاخه‌های درخت لیمو”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...