زمستان در راه است
درباره نویسنده گری کاسپارف:
گری کاسپارف (Garry Kasparov) نویسنده کتاب زمستان در راه است، با نام کامل گری کیمویچ کاسپارف قهرمان شطرنج جهان (۲۰۰۰–۱۹۸۵) در ۱۳ آوریل ۱۹۶۳ در باکو از پدری یهودی و مادری ارمنی به دنیا آمد. او در ۱۹۸۰ به عنوان استاد بزرگی دست یافت. ۵ سال بعد با غلبه بر آناتولی کارپف قهرمان شطرنج جهان شد و تا سال ۱۹۹۳ هنگامی که به دلیل اختلاف با فدراسیون جهانی شطرنج (فیده) مسابقه فینال قهرمانی جهان را با نایجل شورت استاد بزرگ انگلیسی خارج از حمایت فیده برگزار کرد این عنوان را در اختیار داشت.
پس از آن نیز تا هنگام شکست سال ۲۰۰۰ از ولادیمیر کرامنیک دنیای شطرنج او را قهرمان واقعی این ورزش میشناخت. کاسپارف روز ۱۰ مارس ۲۰۰۵ کنارهگیری خود را از شطرنج حرفهای اعلام کرد و وارد فعالیتهای سیاسی شد. وی از پیشگامان آنالیز در شطرنج مدرن بود و به کمک دستیاران خود (اساتید بزرگی مانند یوری دوخویان و جوزف دورفمن) اقدام به تدارکات گسترده علیه حریفان خود میکرد.
کاسپاروف با کسب ریتینگ ۲۸۵۶٫۷ در مارس ۲۰۰۰ در رتبهٔ دوم برترین شطرنجبازان تاریخ از این لحاظ قرار دارد. همچنین وی به مدت ۲۵۵ ماه در صدر شطرنجبازان برتر دنیا قرار داشتهاست، بیشتر از هر شطرنجباز دیگری. کاسپاروف همینطور یازده جایزه اسکار شطرنج نیز به دست آورده که این رکورد نیز تا کنون پابرجا است.
درباره کتاب زمستان در راه است:
فرانسیس فوکویاما: «گری کاسپاروف یک کیفرخواست پرشور هم در مورد دزدسالاری روسیه و هم از رضایت دموکراسی های غربی در مواجهه با پوتین نوشته است. این تهدید به چالش اصلی سیاست خارجی ما تبدیل شده است و استدلال های کاسپاروف برای درک چگونگی رویارویی با آن ضروری است.»
بیل برودر: «گری کاسپاروف مغز متفکر شطرنج و سیاست است و بدی رژیم پوتین را بهتر از هرکسی درک می کند. این کتاب یک مشاهده واضح و دقیق از آشفتگیهایی است که به دلیل انفعال غرب در قبال پوتین در آن به سر میبریم و هشداری است که در صورت شکست در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. خواندن آن باید برای هر رئیس دولت و رای دهندگان آنها الزامی باشد.»
ماشا گسن: «گری کاسپاروف ظرفیت پردازش اطلاعات یک ابر رایانه و فصاحت یک سخنور خارق العاده را دارد. برای تحلیل بیست و پنج سال گذشته تاریخ روسیه در جهان، ذهن و قلبی مانند او لازم است و نه تنها با اتهام همدستی غرب، بلکه با فراخوانی آشکار برای اقدام غرب ظاهر می شود.»
آن اپلبام: «خواندن گری کاسپاروف که مدت ها قبل از بسیاری دیگر نسبت به خطرات پوتینیسم هشدار داده بود، همیشه مهم است. او همان چیز کمیاب است: یک دموکرات روسی که نسبت به کشورش واقع بین است، اما به آینده امیدوار است.»
وال استریت ژورنال: «داستانی متقاعد کننده از شجاعت… زمستان در راه است تصویری از نیروهای داخلی که نزول روسیه را به سمت استبداد تهاجمی سوق می دهند ارائه می دهد. و اگر تحلیل کوبنده ای از سهم غرب در این نتیجه ارائه می دهد.»
جان تورنهیل فایننشال تایمز: «وحشیانه و نابخشودنی… این کتابی است که باید توسط هر سیاست گذار که با روسیه (یا هر حکومت خودکامه دیگری) سر و کار دارد بخواند.»
پیتر کنرادی ساندی تایمز: «در این جدل مهیب، کاسپاروف به تامل می پردازد که جهان تا کجا پیش رفته است. از روزهای پرمخاطره «پایان تاریخ» در اوایل دهه 1990 تا آنچه که برخی آن را ظهور یک جنگ سرد جدید میدانند… وضوح اخلاقی کاسپاروف تحسینبرانگیز است و از تجربه شخصی آگاه است.»
ادوارد لوکاس تایمز: «هدف اصلی این کتاب شجاع، سنگدل و قانع کننده، رژیم اوباش و خطرناکی نیست که روسیه را نادرست اداره می کند، بلکه افکار واهی بزدلانه در غرب است که از متوقف کردن آن امتناع میورزد… کتاب به خوبی بسیاری از موارد دیگر را خلاصه می کند. زنگ خطر غرب را از دست داده است… بیایید امیدوار باشیم که کتاب کاسپاروف پرفروش شود.»
قسمتی از کتاب زمستان در راه است:
اواسط تابستان ۱۹۸۹، مصاحبهای مفصل با مجلهای داشتم که از نگاه شوروی عملاً نمایانگر انحطاط غربی بود. اما این فقط نام مجله مصاحبه کننده با من نبود که واکنشها را در شوروی برانگیخت. با وجود فضای باز، شفاف و بدون محدودیت میان ایالات متحده و شوروی و کاهش تدریجی سرکوب سیاسی تحت پرسترویکای گورباچف، انتقاد صریحم از جامعۀ شوروی و تمجید از آمریکا و به خصوص آمریکاییها، چیزی شبیه به رسوایی بود. تا فروپاشی تقریباً غیر منتظره دیوار برلین در ۹ نوامبر، هنوز پنج ماهی باقی مانده بود. یک ماه بعد از آن گورباچف و رئیس جمهور بوش، اذعان کردند که شوروی و ایالات متحده دیگر دشمن نیستند؛ اما حتی در این محیط به سرعت در حال دگرگونی، گفتههایم برای برخی در کرملین، شبیه به خیانت بود.
خبرنگار: شما شبیه به آمریکاییها هستید. آمریکاییها همیشه میخواهند برنده باشند.
کاسپارف: البته این خصلتی انسانی است. شاید هم نشان میدهد که آمریکاییها به ذات حقیقی انسان بسیار نزدیک هستند.
برای مقامات شوروی که غرق در رؤیای رفعت اخلاقی کمونیسم بودند، هضم اظهار نظرهایی چون صحبتهای من خیلی سنگین بود. در دنیای امروز شاید عجیب یا حتی به شدت ناراحت کننده به نظر برسد، اما ایدئولوژی سوسیالیستی و ادراکهای اخلاقی تا حد زیادی بخشی از سلاحهای جنگ سرد به حساب میآمدند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.